مهر
24
1394

شب دوم: ورود به کربلا

 

کاروان‌ کربلا پس‌ از وداع‌ با پیامبر(صلی الله علیه و آله) و حضرت‌ زهرا (سلام الله علیها) و امام‌ مجتبی‌(علیه السلام) شب‌یکشنبه‌ بیست‌ و هشتم‌ رجب‌ سال‌ شصت‌ هجری‌ مدینه‌ را به‌ سوی‌ مکه‌ ترک‌ نمودند.امام‌ حسین‌(علیه السلام) از بیعت‌ با یزید خودداری‌ کرده‌ و شبانه‌ همراه‌ خانواده‌ خویش‌ از مدینه‌ به‌مکه‌ حرکت‌ نمود. یک‌ جامعه‌ نمونه‌ در این‌ کاروان‌ متجسم‌ بود. در دل‌ تاریکی‌ از کوره‌راه‌های‌ بیابان‌ها گذر کردند و منزل‌ به‌ منزل‌ راه‌ سپردند.

یک‌ ماه‌ و چند روز از بیابان‌ها و کوهستان‌ها گذشتند و در هر منزل‌ از خود، ردّی‌ ازروشنایی‌ و کرامت‌ باقی‌ نهادند. روز سوم‌ شعبان‌ سال‌ شصت‌ هجری‌ درست‌ در روز میلادامام‌ حسین‌ (علیه السلام) کاروان‌ امام‌ به‌ مکه‌ رسید و در محله‌ شعب‌ علی‌ در خانه‌ عباس‌ بن‌عبدالمطلب‌ اقامت‌ گزید. مردم‌ مکه‌ به‌ استقبال‌ و دیدار خاندان‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمدند. در این‌ایام‌ که‌ در آستانه‌ برگزاری‌ مراسم‌ حج‌ بود بسیاری‌ از مسلمانان‌ از سراسر قلمرو اسلامی‌ به‌مکه‌ می‌آمدند و این‌ فرصت‌ مناسبی‌ برای‌ امام‌ حسین‌ (علیه السلام) و خاندان‌ پیامبر۹ بود تا بامردم‌ صحبت‌ کنند و نسیم‌ آزادی‌ در مکه‌ وزیدن‌ گیرد.

از سوم‌ شعبان‌ تا هشتم‌ ذی‌ الحجه‌ که‌ امام‌ حسین‌ (علیه السلام) از مکه‌ به‌ قصد کوفه‌عزیمت‌ نمود بیش‌ از چهارماه‌ در مکه‌ اقامت‌ داشتند. در این‌ مدت‌، مردم‌ گروه‌ گروه‌ باامام‌حسین‌(علیه السلام) تماس‌ می‌گرفتند و ابراز وفاداری‌ و حمایت‌ می‌کردند.

در دهم‌ رمضان‌ نامه‌ای‌ از سران‌ و اعیان‌ کوفه‌ به‌ امام‌ حسین‌ (علیه السلام) رسید که‌ در آن‌نامه‌ از امام‌ دعوت‌ شده‌ بود به‌ کوفه‌ برود تا کوفیان‌ به‌ رهبری‌ امام‌ با یزید بجنگند.

امام‌ در پاسخ‌ نامه‌های‌ مکرر سران‌ و مردم‌ کوفه‌، مسلم‌ بن‌ عقیل‌ (پسر عموی‌خود) را به‌ کوفه‌ فرستاد تا میزان‌ صحت‌ گفته‌ کوفیان‌ را به‌ اطلاع‌ امام‌ برساند.

با اعزام‌ مسلم‌ بن‌ عقیل‌ به‌ کوفه‌، هجده‌ هزار نفر از مردم‌ کوفه‌ با امام‌ بیعت‌ کردند ومسلم‌ خبر این‌ بیعت‌ و وفاداری‌ را به‌ امام‌ ارسال‌ داشت‌. لیک‌ با تغییر یافتن‌ حاکم‌ کوفه‌وضع‌ِ مردم‌ نیز تغییر یافت‌. ابن‌ زیاد از طرف‌ یزید بن‌ معاویه‌ به‌ عنوان‌ حاکم‌ کوفه‌ انتخاب‌شد و با فریب‌ و توطئه‌ و قتل‌ و کشتار، مردم‌ِ کوفه‌ را از همراهی‌ با مسلم‌ بازداشت‌ تا جایی‌که‌ مسلم‌ در یک‌ جنگ‌ نابرابر به‌ تنهایی‌ با سربازان‌ ابن‌ زیاد جنگید و سرانجام‌ دستگیر وبه‌ شهادت‌ رسید.

همزمان‌ با این‌ واقعه‌ و مطلع‌ شدن‌ یزید از نهضت‌ امام‌ حسین‌ (علیه السلام) و فعالیت‌های‌ایشان‌ سپاهی‌ را به‌ فرماندهی‌ عمر بن‌ سعد جهت‌ دستگیری‌ یا قتل‌ امام‌ حسین‌ (علیه السلام) به‌مکه‌ اعزام‌ نمود و امام‌ (علیه السلام) وقتی‌ از ماجرا آگاه‌ شد دیگر نتوانست‌ منتظر رسیدن‌ نامه‌ مسلم‌بن‌ عقیل‌ باشد و ناچاراً در هشتم‌ ذی‌ حجه‌ مکه‌ را به‌ قصد کوفه‌ ترک‌ نمود.

حرکت‌ کاروان‌ امام‌ از هشتم‌ ذی‌ حجه‌ تا دوم‌ محرم‌ که‌ به‌ کربلا رسید، حرکتی‌ بودبرای‌ بیدار نمودن‌ انسان‌های‌ تمامی‌ تاریخ‌. این‌ کاروان‌، منزل‌ به‌ منزل‌ راه‌ می‌سپرد تاآمیزه‌ای‌ از عظمت‌ و عزت‌ و مظلومیت‌ را بر صفحات‌ تاریخ‌ بنگارد و سرانجام‌ این‌ کاروان‌در دهم‌ محرم‌ ۶۱ هجری‌ حماسه‌ای‌ را آفرید، حماسه‌ عشق‌، حماسه‌ هویت‌ انسانی‌،حماسه‌ عاشورا.

مهر
24
1394

فضیلت‌های فراموش‌ شده جلسه ۲

چکیدۀ جلسه ۲

تفکر و تدبر
یکی از ویژگی‌های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که شایسته است که همگی ما به آن متصف شویم، «تفکر» و «تدبر» در کارها است. دربارۀ ایشان گفته‌اند: «همواره در تفکر بود،…بیشتر سکوت می‌کرد، جز وقت نیاز سخن نمی‌گفت.» [سنن النبی، رحمت کاشانی: ۱۹]. از توصیه‌های مهم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم به اصحاب هم تفکر و تدبر و کار از روی علم است. ایشان مردم از کار بدون تدبر برحذر می‌داشتند و همگان را به کار بر مبنای خرد و دانش توصیه می‌کردند. [مفاتیح الحیات: ۶۷] و می‌فرمودند: خردمند هرگاه سخن گوید، از روی تدبر سخن گوید. [همان].
شخصی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد: مرا توصیه‌ای بفرماید. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: اگر تو را سفارشی کنم، به ان عمل می‌کنی؟ او عرض کرد: بله یا رسول الله! ایشان راضی نشدند، مجد سوال خود را تکرار کردند و او همان جواب را داد و باز ایشان سوال خود را تکرار کردند و او نیز تعهد به عمل داد. سرانجام فرمودند: به تو سفارش می‌کنم که هرکاری خواستی انجام بدهی دربارۀ سرانجام آن تدبر کن؛ اگر مایۀ رشد و هدایت تو بود، انجام بده و اگر مایۀ گمراهی‌ات بود، از آن بپرهیز. [همان: ۶۸] ببینید که چقدر تفکر اهمیت دارد، تا جایی که امیرالمومنین علیه السلام می‌فرمایند: عبادت بدون تفکر سودی ندارد. [همان] نماز می‌خوانیم، قرآن می‌خوانیم، بدون تفکر و تدبر سود چندانی ندارد.
ببینید که عدم اندیشه چه بلایی سر ما می‌آورد. اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‌خواستند تفریح و شادی کنند، به ابوذر می‌فرمودند: داستان ایمان‌آوردن خود را بازگو.
ابوذر می‌گفت: ما در قبیلۀ خود بتی داشتم «نُهم» نام؛ و آن را می‌پرستیدیم، روزی کاسۀ شیری برسر آن ریختم، همین که از آن غافل شدم، سگی گرسنه آمد و شیرها را لیس زد و پای همان بت ادار کرد. این شد که به آن بت بی‌علاقه شدم…پیامبر فرمودند: جز مردم گمراه و بی‌خرد در برابر سنگ سجده نمی‌کنند. [داستان دوستان: ]
ببینید که بی‌فکری انسان را به کجا می‌کشد! به این دلیل است که عبادت بدون تفکر سود چندانی ندارد. زیرا انسان نمی‌داند که دارد، چه می‌کند.
خلاصۀ کلام بیاییم این فضیلت بزرگ نبوی را در خود زنده کنیم، هیچ‌گاه بدون تفکر و تدبر کاری نکنیم و همواره تفکر کنیم که آیا خدا از کار ما راضی است؟ ضمن اینکه همواره در زندگی خود برنامه‌ریزی داشته باشیم.

حجت‌الاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

مهر ۱۳۹۴
ش ی د س چ پ ج
« شهریور   آبان »
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
25262728293031