فروردین
14
1398

سقیفه و غدیر – بخش پایانی

مجموعه ای که تحت عنوان سقیفه و غدیر ملاحظه فرمودید پاسخ به شبهه هایی بود که منکرین خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام در کتب معنبر خود و در فضای مجازی در بین اهل سنت و حتی شیعیان مطرح می کنند تا جلوی گسترش مذهبِ شیعه را گرفته و حتی باعث سست شدن اعتقادات شیعیان بشوند.
چنانچه مجموعه ۱۱۲ پرسش و پاسخ ارائه شده را به دقت ملاحظه کرده باشید به روشنی متوجه شده اید که واقعا دست اهل سنت خالی است طبل توخالی ای هستند که با تکیه بر زور، خرج سکه های طلا و تحریک افراد جاه طلب، جهل و بی اطلاعی پیروان خود و از همه مهمتر کم کاری ما شیعیان توانسته اند از ۲۸ صفر سال ۱۱ هجری بر مسند حکومت های ظاهری دنیا تکیه بزنند و تشکیل حکومت الهی جهانی را که قرار بود توسط امام معصوم پایه گذاری شود به تعویق بیندازند.
اما از آنجاییکه خواست خدا بر حاکمیت حق و برقراری حکومت جهانی است ان شاءالله بزودی پایه های حکومت های ظلم و جور آنها بدست قطب عالم امکان حضرت بقیه الله الاعظم، امام زمان روحی و ارواحنا فداء فرو خواهد ریخت.
امیدواریم مجموعه ارائه شده که برگرفته از سخنرانی های استاد و دانشمند گرامی حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای محمد حسن گنجی فرد و همچنین کتب معتبری همچون شب های پیشاور و المراجعات می باشد، مورد رضای خدای متعال و خشنودی مولایمان امام زمان روحی و ارواحنا فداه قرار گرفته باشد .

فروردین
13
1398

وَ رُوِیَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ: کُنْتُ مَعَ أَبِی وَ أَنَا غُلَامٌ فَتَعَشَّیْنَا عِنْدَ الرِّضَا ع- لَیْلَهَ خَمْسَهٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ ذِی الْقَعْدَهِ فَقَالَ لَهُ لَیْلَهُ خَمْسَهٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ ذِی الْقَعْدَهِ وُلِدَ فِیهَا إِبْرَاهِیمُ ع‏ وَ وُلِدَ فِیهَا عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ع وَ فِیهَا دُحِیَتِ الْأَرْضُ مِنْ تَحْتِ الْکَعْبَهِ فَمَنْ صَامَ ذَلِکَ الْیَوْمَ کَانَ کَمَنْ صَامَ سِتِّینَ شَهْراً.

وَ رُوِیَ‏ أَنَّ فِی تِسْعٍ وَ عِشْرِینَ‏ مِنْ ذِی الْقَعْدَهِ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْکَعْبَهَ وَ هِیَ أَوَّلُ رَحْمَهٍ نَزَلَتْ فَمَنْ صَامَ ذَلِکَ الْیَوْمَ کَانَ کَفَّارَهَ سَبْعِینَ سَنَهً.

وَ رَوَى الْحَسَنُ بْنُ رَاشِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ- لِلْمُسْلِمِینَ عِیدٌ غَیْرُ الْعِیدَیْنِ قَالَ نَعَمْ یَا حَسَنُ وَ أَعْظَمُهُمَا وَ أَشْرَفُهُمَا قَالَ قُلْتُ لَهُ فَأَیُّ یَوْمٍ هُوَ قَالَ هُوَ یَوْمٌ نُصِبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع عَلَماً لِلنَّاسِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ أَیُّ یَوْمٍ هُوَ قَالَ إِنَّ الْأَیَّامَ تَدُورُ وَ هُوَ یَوْمُ ثَمَانِیَهَ عَشَرَ مِنْ ذِی الْحِجَّهِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیهِ قَالَ تَصُومُهُ یَا حَسَنُ وَ تُکْثِرُ فِیهِ الصَّلَاهَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ ع وَ تَبَرَّأُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّنْ ظَلَمَهُمْ حَقَّهُمْ فَإِنَّ الْأَنْبِیَاءَ ع کَانَتْ تَأْمُرُ الْأَوْصِیَاءَ بِالْیَوْمِ الَّذِی کَانَ یُقَامُ فِیهِ الْوَصِیُّ أَنْ یُتَّخَذَ عِیداً قَالَ قُلْتُ مَا لِمَنْ صَامَهُ مِنَّا قَالَ صِیَامُ سِتِّینَ شَهْراً وَ لَا تَدَعْ صِیَامَ یَوْمِ سَبْعَهٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ رَجَبٍ فَإِنَّهُ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی أُنْزِلَتْ فِیهِ النُّبُوَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ ص وَ ثَوَابُهُ مِثْلُ سِتِّینَ شَهْراً لَکُمْ.

من لا یحضره الفقیه، ج‏۲، ص: ۹۰ و ۹۱


و از حسن بن علىّ وشّاء روایت شده است که گفت: من در زمان کودکى با پدرم در شب بیست و پنجم ذى القعده شام را نزد حضرت رضا علیه السّلام صرف کردیم، آن حضرت به پدرم فرمود: شب بیست و پنجم ذى القعده شبى است که ابراهیم و عیسى بن مریم علیهما السّلام در آن شب متولّد شده‏اند، و در آن شب زمین از زیر کعبه گسترش یافته است، پس کسى که روز آن را روزه بدارد، به مانند کسى است که شصت ماه روزه داشته باشد.

و روایت شده است که خداى عزّ و جلّ کعبه را در بیست و نهم ذى القعده نازل ساخته است، و آن نخستین رحمتى است که نازل شده است، پس کسى که آن روز را روزه بدارد، روزه‏اش کفّاره هفتاد سال است.

و حسن بن راشد روایت کرده است، که به امام صادق علیه السّلام معروض داشتم: فدایت شوم، آیا براى مسلمین جز آن دو عید عیدى هست؟ فرمود:

آرى، اى حسن، و آن عید اعظم و اشرف از آن دو عید است. راوى گوید: به آن حضرت عرض کردم: آن کدام روز است؟ فرمود: همان روزى که امیر مؤمنان‏ علیه السّلام براى مردم بعنوان شاخص حقّ تعیین شد.

راوى گفت: گفتم: فدایت شوم، آن کدام روز است؟ فرمود: روزها گردش مى‏کند، و آن، روز هجدهم از ذى الحجّه است، گفت: گفتم: فدایت شوم، در آن روز چه کارى براى ما سزاوار است که بجا آوریم؟ فرمود: کار سزاوار این است که آن روز را روزه بدارى، و صلوات بسیار بر محمّد و اهل بیتش نثار کنى و از کسانى که در حقّ ایشان ستم کرده‏اند به سوى خداى عزّ و جلّ بیزارى بجوئى، زیرا که پیامبران، اوصیاء خود را در باره روزى که وصىّ در آن روز منصوب مى‏شد امر مى‏کردند تا آن روز را عید بگیرند گوید: گفتم: اجر کسى از ما که آن روز را روزه بدارد چیست؟ فرمود: اجر شصت ماه روزه داشتن. و روزه روز بیست و هفتم رجب را وامگذار، زیرا که آن همان روزى است که نبوّت در آن روز بر محمّد صلّى اللَّه علیه و آله نازل شد، و ثواب آن براى شما با شصت ماه برابر است.

من لا یحضره الفقیه / ترجمه غفارى، على اکبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، ج‏۲، ص: ۴۱۰


فروردین
8
1398

سقیفه وغدیر – سوال صد و دوازدهم (بخش اول)

آیا نمونه ای در اخبار و روایات وجود دارد که نشان دهد علی علیه السلام اگاه به باطن امور و علم غیب بوده اند؟

✍ پاسخ (بخش اول)

امیرالمومنین علیه السلام مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله محیط بر ظواهر و بواطن امور و آگاه بر علوم اولین و آخرین بودند بهمین جهت با قدرت تمام ندای سلونی میداد و در مقام پاسخ به سوالات بر می آمد که احدی از صحابه چنان ندائی ندادند.
احمد حنبل در مسند و موفق بن احمد خوارزمی در مناقب و خواجه کلان حنفی در ینابیع الموده و بغوی در معجم و محب الدین طبری در صفحه ۱۹۸ جلد دوم ریاض النضره و ابن حجر در صفحه ۷۶ صواعق از سعید بن مسیب نقل نموده اند که گفت:
“لم یکن من الصحابه یقول سلونی الا علی بن ابیطالب”
یعنی احدی از صحابه نگفت از من سوال کنید مگر علی بن ابیطالب علیه السلام.

همچنین اکابر علماء خودتان از قبیل ابن کثیر در جلد چهارم تفسیر و ابن عبدالبر در استیعاب و سلیمان بلخی حنفی در ینابیع الموده مویدالدین خوارزمی در مناقب و امام احمد بن حنبل در مسند در فرائد و ابن طلحه در درالمنطوم و میر سید علی شافعی در موده القربی و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه و دیگران از محققین شما به الفاظ مختلف از عامر بن واثله و ابن عباس و انس بن مالک و عبدالله بن مسعود نقل نموده اند که امیرالمومنین صلوات الله علیه بالای منبر فرمودند:
ایها الناس سلونی قبل ان تفقدونی فانّ بین جوانحی لعلما جمّا سلونی فانّ عندی علم الاولین و الاخرین.
ای مردم از من سوال کنید قبل از اینکه مرا نیابید پس بدرستی که در سینه من علم فراوانی است. از من سوال کنید که در نزد من علم اولین و آخرین است.
آیا این بیانات ادعای به علم غیب نیست؟ و جز عالم به غیب دیگری می تواند چنین ادعائی در مقابل دوست و دشمن بنماید؟
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه صفحه ۲۰۸ همین خبر را نقل نموده تا آنجا که می گوید شخصی از جا برخاست و گفت:
اخبرنی بما فی راسی و لحیتی من طاقه شعر
یعنی مرا خبر بده که در هر طرفی از سر و صورت من چه قدر مو می باشد.
امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند خلیل من رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا خبر داده که در پای هر موئی از سر تو مَلکی است که تو را لعنت می کند و در پای هر موئی از صورت تو شیطانی است که تو را اغوا می کند و در خانه ات گوساله ای داری که پسر پیغمبر را می کشد.
سوال کننده سعدبن ابی وقاص بود و پسر او عمر به سعد علیه اللعنه بود که امیر لشکر و برپا کننده غائله کربلا شد.

ادامه دارد….

فروردین
7
1398

سقیفه وغدیر – سوال صد و یازدهم

حدیث “مدینه” به اعتقاد اهل سنت خبر واحد است و از اخبار ضعیف می باشد؟!

✍ پاسخ:

بی لطفی می فرمائید که چنین حدیث محکم و متواتری را خبر واحد و از اضعاف اخبار به حساب می آورید. حال آنکه اکابر علماء خودتان صحّت آنرا تصدیق نموده اند از جمله سند این حدیث:
۱) حاکم نیشابوری، صفحه ۱۲۶، ۱۲۸، ۲۲۶ جلد سوم مستدرک.
۲) جلال الدین سیوطی، صفحه ۳۷۴ جلد اول جامع الصغیر.
۳) ابوالموید خطیب خوارزمی صفحه ۴۹ مناقب و صفحه ۴۳ جلد اول مقتل الحسین.
۴) ابوالحجاج یوسف بن محمد آندلسی صفحه ۲۲۲ جلد اول الف باء.
۵) شمس الدین محمد بن احمد ذهبی شافعی صفحه ۲۸ جلد چهارم تذکره الحافظ.
۶) شهاب الدین ابن حجر احمد بن علی عسقلانی صفحه ۳۳۷ جلد هفتم تهذیب التهذیب.
۷) ابوسالم محمد بن طلحه شافعی صفحه ۲۲ مطالب السئول.
۸) شهاب الدین ابن حجر مکی (که فردی متعصب بود) صفحه ۷۳ صواعق.
۹) محمد بن یوسف گنجی شافعی در آخر باب ۵۸ کفایت الطالب.
۱۰) یوسف سبط ابن جوزی صفحه ۲۹ تذکره خواص الامه.
۱۱) ابن ابی الحدید در چند جای شرح نهج البلاغه .
۱۲) احمد بن حنبل در مسند.
و دهها سند دیگر که در صورت نیاز قابل ارائه خواهد بود.

ادامه دارد….

مهر
19
1393

احادیث غدیرخم

سید بن طاووس در کتاب اقبال گفته است که: نص حضرت رسول صل الله علیه و آله بر حضرت امیر علیه السلام در روز غدیر به امامت از آن واضح‌تر است که احتیاج به بیان داشته باشد ولیکن ذکر می‌کنیم اسماء جماعتی را که در این باب تصانیف کرده‌اند و احادیث این مطلب را ایراد نموده‌اند از آن جمله مسعود بن ناصر سجستانی است که از ثقات علماء مخالفان است در کتاب ولایت که هفده جزء است حدیث غدیر را از صد و بیست نفر از صحابه روایت کرده است و محمد بن جریر طبری صاحب تاریخ در کتاب رد علی الحرقوصیه به هفتاد و پنج طریق روایت کرده است و ابوالقاسم حسکانی به طرق بسیار بسیار روایت کرده است و ابن عقده حافظ در کتاب الولایه به صد و پنج طریق روایت کرده است پس تفصیل این قصه را از مؤلف کتاب النشر و الطّی نقل کرده است و او از کتب معتبره مخالفان روایت کرده است از حذیقه بن الیمان که گفت: حق تعالی فرستاد بر پیغمبرش این آیه را:« النّبیُّ أولی بِالمؤمنینَ مِنْ أنْفُسِهِم و أزواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولوا الارْحامِ بَعْضُهُمْ أوْلی بِبَعْضٍ فِی کتابِ الله مِنَ المُؤمنینَ وَ المهاجِرین» یعنی: پیامبر اولی است به مومنان از جان‌های ایشان و زنهای او مادرهای ایشان است و خویشان رحمی بعضی از ایشان اولی‌اند به بعضی در کتاب خدا از مؤمنان و مهاجران

پس صحابه گفتند: چیست آن ولایتی که شما به آن احقید از ما به جان‌های ما؟
فرمود که: شنیدن و اطاعت کردن است در آنچه خواهید و نخواهید.
ما گفتیم: شنیدیم و اطاعت کردیم.
پس حق تعالی این آیه را فرستاد که:« وَاذْکُروا نِعْمَه اللهِ عَلیکُم وَ میثاقَهُ الَّذی واثَقَکُمْ بِهِ إذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَاطَعنا» یعنی یاد کنید نعمت خدا را بر شما و پیمانی که محکم کردیم بر شما در وقت یکه گفتید شنیدیم و اطاعت کردیم.
و اینها در مدینه بود پس بیرون رفتیم به سوی مکه در خدمت حضرت رسول صل الله علیه و آله برای حجه الوداع پس جبرئیل نازل شد و گفت: پروردگار سلام می‌رساند تو را که علی را نصب کن که هادی مردم و پیشوای ایشان باشد. حضرت آنقدر گریست که ریش مبارکش تر شد و گفت: یا جبرئیل! قوم من عهد ایشان به جاهلیت و کفر نزدیک است و به ضرب شمشیر خواهی نخواهی ایشان را به دین درآوردم تا اطاعت من کردند پس حال ایشان چگونه خواهد بود اگر دیگری را بر ایشان مسلط گردانم؟ پس جبرئیل بالا رفت.

حق الیقین ص ۱۶۰ باب غدیر خم

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031