دی
2
1394

زندگینامه حضرت محمد رسول الله صلی الله علیه و آله

حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله در عام الفیل ( سال ۵۷۰ میلادی ) در ماه ربیع الاول دیده به جهان گشود . مورخان شیعه ، ولادت پیامبر اکرم را در صبح جمعه‌ی هفدهم ربیع الاول و اکثر علمای اهل سنت ، در روز دوازدهم همان ماه می‌دانند . امام صادق (علیه السلام) به نقل از سلمان فارسى فرمود ؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود : خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خودش آفرید . نیز امام صادق(علیه السلام) فرمود : خداوند متعال خطاب به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود : « اى محمد ! قبل از این که آسمان‏ها ، زمین ، عرش و دریا را خلق کنم . نور تو و على را آفریدم … » .

منصب: آخرین پیامبر الهى، بنیان‏گذار حکومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.

تاریخ ولادت: روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال ۵۷۰ میلادى (به روایت شیعه). بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته‏اند.

عام الفیل، همان سالى است که ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مکه یورش آورد تا خانه خدا (کعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مکه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاکت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.

محل تولد: مکه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).

نسب پدرى: عبدالله بن عبدالمطلب (شیبه الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن کلاب بن مرّه بن کعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر (قریش) بن کنانه بن خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.

از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) روایت شده است که هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و از آن بالاتر نروید. اما در کتاب‏هاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(علیه السلام) ثبت و ضبط شده است که فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن(علیه السلام) به هفت پشت مى‏رسد.

مادر: آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.

این بانوى جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، کم‏نظیر و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله) دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى کرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى که به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله) و خادمه‏اش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب (مدینه) شده بود، در مکانى به نام «ابواء» بدرود حیات گفت و در همان جا مدفون گشت.

و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) دو ماه (و به روایتى هفت ماه) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، کفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثویبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شیر دهد و از او نگه‏دارى کند؛ اما پس از مدتى وى را به حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد. حلیمه گرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى کرد.

مدت رسالت و زمامدارى: از ۲۷ رجب سال چهلم عام الفیل (۶۱۰ میلادى)، که در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا ۲۸ صفر سال یازدهم هجرى، که رحلت فرمود، به مدت ۲۳ سال عهده‏ دار امر رسالت و نبوت بود. آن حضرت علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.

تاریخ و سبب رحلت: دوشنبه ۲۸ صفر، بنا به روایت بیشتر علماى شیعه و بنا به قول اکثر علماى اهل سنّت، در سال یازدهم هجرى، در سن ۶۳ سالگى، در مدینه بر اثر زهرى که زنى یهودى به نام زینب در جریان نبرد خیبر به آن حضرت خورانیده بود. معروف است که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در بیمارىِ وفاتش مى‏فرمود: این بیمارى از آثار غذاى مسمومى است که آن زن یهودى پس از فتح خیبر براى من آورده بود.

محل دفن: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى) در همان خانه‏اى که وفات یافته بود. هم اکنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.

همسران:

  1. خدیجه بنت خویلد.
    ۲٫ سوده بنت زمعه.
    ۳٫ عایشه بنت ابى بکر.
    ۴٫ امّ شریک بنت دودان.
    ۵٫ حفصه بنت عمر.
    ۶٫ ام حبیبه بنت ابى سفیان.
    ۷٫ امّ سلمه بنت عاتکه.
    ۸٫ زینب بنت جحش.
    ۹٫ زینب بنت خزیمه.
    ۱۰٫ میمونه بنت حارث.
    ۱۱٫ جویریه بنت حارث.
    ۱۲٫ صفیّه بنت حىّ بن اخطب.

نخستین زنى که افتخار همسرى پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را یافت، خدیجه بنت خویلد بود. حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله) پیش از رسیدن به مقام رسالت، در سن ۲۵ سالگى با این بانوى بزرگوار ازدواج نمود. خدیجه کبرى (علیهاالسلام) با موقعیت و اموال خویش، خدمات شایانى به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در اظهار رسالتش کرد. این بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در ردیف بانوان قدسى، همانند مریم و آسیه، قرار دارد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به احترام خدیجه کبرى (علیهاالسلام) تا هنگامى که وى زنده بود، با هیچ زن دیگرى ازدواج نکرد. همو بود که دردها و رنج‏هاى پیامبر(صلی الله علیه و آله) را، که سران شرک و کفر متوجه آن حضرت مى‏کردند، تسلّى داده و او را در رسالت و نبوتش یارى مى‏داد.

خدیجه کبرى(علیهاالسلام) به خاطر مقام و منزلتى که در اسلام به دست آورده بود، مورد لطف و عنایت مخصوص پروردگار جهانیان قرار گرفت. به همین جهت روزى جبرئیل امین به محضر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) شرفیاب شد و گفت: اى محمد! سلام خدا را به همسرت خدیجه برسان. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به همسرش فرمود: اى خدیجه! جبرئیل امین از جانب خداوند متعال به تو سلام مى‏رساند. خدیجه گفت: «اللّه السّلام و منه السّلام و على جبرئیل السّلام».

حضرت خدیجه (علیهاالسلام) در ایام همسرى با پیامبر(صلی الله علیه و آله) از احترام ویژه رسول‏ خدا(صلی الله علیه و آله) برخوردار بود و پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز همسرى مهربان و وفادار براى او بود. آن حضرت پس از وفات خدیجه (در رمضان سال دهم بعثت) همواره از او به نیکى یاد مى‏کرد.

از عایشه، سومین همسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، روایت شده است:

«کانَ رَسُولُ اللّهِ(صلی الله علیه و آله) لایَکادُ یَخْرُجُ مِنَ الْبَیْتِ حَتّى یَذْکُرَ خَدیجَهَ فَیَحْسَنُ الثَّناءِ عَلَیْها، فَذَکَرها یَوْماً مِنَ الْاَیّامِ فَادْرَکَتْنی الْغَیْرهَ، فَقُلْتُ: هَلْ کانَتْ اِلاّ عَجُوزاً وَقَدْ اَبْدَلَکَ اللّهُ خَیْراً مِنْها، فَغَضَبَ حَتّى‏ اهْتَزَّ مَقْدَمُ شَعْرِهِ مِنَ الغَضَبِ‏. (۱)

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هیچ‏گاه از خانه بیرون نمى‏رفت مگر این که یادى از خدیجه مى‏کرد و از او به نیکى نام مى‏برد. یک روز که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از خدیجه (علیهاالسلام) یاد کرده و خوبى‏هاى او را بیان مى‏کرد، غیرت زنانگى بر من غالب شد و به پیامبر(صلی الله علیه و آله) گفتم: آیا او یک پیرزن بیشتر بود و حال آن که خداوند بهتر از آن (یعنى عایشه) را به تو داده است؟ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از این گفتار من، خشمگین شد، به طورى که موهاى جلوى سرش از شدت خشم به حرکت درآمد.

فرزند

الف) پسران : ۱٫ قاسم. او پیش از بعثت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) تولد یافت. از این رو پیامبر(صلی الله علیه و آله) را ابوالقاسم نامیدند.
۲٫ عبدالله. این کودک چون پس از بعثت به دنیا آمده بود، وى را «طیّب» و «طاهر» مى‏گفتند.
۳٫ ابراهیم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات یافت.

عبدالله و قاسم از خدیجه کبرى (علیهاالسلام) و ابراهیم از ماریه قبطیه متولد شدند. و هر سه آنان در سنین کودکى از دنیا رفتند.

ب) دختران:
۱٫ زینب (علیهاالسلام). ۲٫ رقیه (علیهاالسلام). ۳٫ ام کلثوم (علیهاالسلام). ۴٫ فاطمه زهرا (علیهاالسلام).

دختران پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) همگى از حضرت خدیجه(علیهاالسلام) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) جز فاطمه زهرا (علیهاالسلام) پیش از رحلت آن حضرت، از دنیا رفته بودند. تنها فرزندى که از آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(علیهاالسلام)، آخرین دختر وى بود. این بانوى مکرّمه، افتخار بانوان عالم، بلکه همه انسان‏ها و مورد تقدیس و تکریم فرشتگان عرشى است. همو است که مادر سبطین و امّ الأئمه المعصومین(علیهم السلام) است.

گرچه پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) به تمام خاندان مؤمن خویش علاقه‏مند بود، اما در میان همسرانش بیش از همه، به خدیجه کبرى (علیهاالسلام) و در میان فرزندانش بیش از همه، به فاطمه زهرا (علیهاالسلام) علاقه‏مند بوده و اظهار محبت و لطف مى‏فرمود.

اصحاب و یاران:

پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) چه در مکّه معظمه و چه در مدینه، داراى اصحاب و یاران باوفایى بود که برخى از آنان پیش از آن حضرت و برخى دیگر پس از ایشان از دنیا رفتند و تعداد آنان به هزاران نفر مى‏رسد. در این جا به نام برخى از صحابه مشهور آن حضرت اشاره مى‏شود:

۱٫ على بن ابى‏طالب(علیه السلام).
۲٫ ابوطالب بن عبد المطلب.
۳٫ حمزه بن عبدالمطلب.
۴٫ جعفربن ابى‏طالب.
۵٫ عباس بن عبدالمطلب.
۶٫ عبداللّه بن عباس.
۷٫ فضل بن عباس.
۸٫ معاذبن جبل.
۹٫ سلمان فارسى.
۱۰٫ ابوذر غفارى (جندب بن جناده).
۱۱٫ مقداد بن اسود.
۱۲٫ بلال حبشى.
۱۳٫ مصعب بن عمیر.
۱۴٫ زبیر بن عوام.
۱۵٫ سعد بن ابى وقاص.
۱۶٫ ابو دجانه.
۱۷٫ سهل بن حنیف.
۱۸٫ سعد بن معاذ.
۱۹٫ سعد بن عباده.
۲۰٫ محمد بن مسلمه.
۲۱٫ زید بن ارقم.
۲۲٫ ابو ایوب انصارى.
۲۳٫ جابر بن عبدالله انصارى.
۲۴٫ حذیفه بن یمان عنسى.
۲۵٫ خالد بن سعید اموى.
۲۶٫ خزیمه بن ثابت انصارى.
۲۷٫ زید بن حارثه.
۲۸٫ عبدالله بن مسعود.
۲۹٫ عمار بن یاسر.
۳۰٫ قیس بن عاصم.
۳۱٫ مالک بن نویره.
۳۲٫ ابوبکر بن ابى قحافه.
۳۳٫ عثمان بن عفان.
۳۴٫ عبدالله بن رواحه.
۳۵٫ عمر بن خطّاب.
۳۶٫ طلحه بن عبیدالله.
۳۷٫ عثمان بن مظعون.
۳۸٫ ابو موسى اشعرى.
۳۹٫ عاصم بن ثابت.
۴۰٫ عبدالرحمن بن عوف.
۴۱٫ ابوعبیده جراح.
۴۲٫ ابو سلمه.
۴۳٫ ارقم بن ابى ارقم.
۴۴٫ قدامه بن مظعون.
۴۵٫ عبدالله بن مظعون.
۴۶٫ عبیده بن حارث.
۴۷٫ سعید بن زید.
۴۸٫ خَبّاب بن اَرَت.
۴۹٫ بریده اسلمى.
۵۰٫ عثمان بن حنیف.
۵۱٫ ابو هیثم تیهان.
۵۲٫ ابىّ بن کعب.

زمامداران معاصر:

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در عصرى زندگى مى‏کرد که منطقه حجاز به دلیل عدم حاصل‏خیزى و بیابانى بودن زمین و عدم رواج مدنیّت در بین مردم، از چشم‏طمع حکومت‏ها دور مانده و به آن رغبتى نشان نمى‏دادند. به همین دلیل، در آن سرزمین، حکومت مرکزى و مستقلى وجود نداشت و دایره حکومتى، منحصر در قبیله و طایفه بود و نظام ملوک الطوایفى در آن مناطق حکم‏فرما بود، تا این که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به پیامبرى برانگیخته شد و از مکه به مدینه مهاجرت نمود و پایه‏هاى یک حکومت جهانى را در این شهر بنا نهاد؛ اما در اطراف حجاز حکومت‏هاى مستقل و نیمه‏مستقلى وجود داشت و حاکمانى از سلسله‏ها و تیره‏هاى مختلف حکومت مى‏کردند. این حکومت‏ها عبارت بودند از: ایران، روم شرقى، حبشه، یمن، حیره، غسّان، یمامه و مصر.

همه حکومت‏هاى اطراف حجاز، تحت نفوذ سه دولت مرکزى، یعنى امپراتورى بزرگ ایران، امپراتورى عظیم روم شرقى و حبشه بودند. تعداد زمامداران این کشورها، که معاصر با پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) (۶۳۲-۵۷۰ م.) بودند، زیاد است. در این جا تنها نام زمامدارانى را که با پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) رابطه داشته و یا پیامبر(صلی الله علیه و آله) آنان را به دین مبین اسلام دعوت کرده بود، ذکر مى‏کنیم:
۱٫ هرقل (هراکلیوس) قیصر روم شرقى (۶۴۱-۶۱۰ م.).
۲٫ خسرو پرویز، پادشاه ساسانى ایران. (۶۲۸-۵۹۰ م.).
۳٫باذان بن ساسان، زمامدار یمن و دست نشانده امپراتورى ایران (متوفاى سال ۱۰ق.).
۴٫ مقوقس، حاکم مصر و دست نشانده امپراتورى روم.
۵٫ نجاشى، پادشاه حبشه.
۶٫ حارث بن ابى شمر، حاکم غسّان و دست نشانده امپراتورى روم.
۷٫ هوذه بن على حنفى، حاکم یمامه و دست نشانده امپراتورى روم (متوفاى سال ۸ق.).
۸٫ نعمان بن منذر، حاکم حیره و دست نشانده امپراتورى ایران (۶۰۲-۵۸۰م.).

از میان سلاطین و حاکمان فوق، تنها نجاشى، پادشاه حبشه و باذان، حاکم یمن رابطه حسنه با پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) داشته و از دعوت آن حضرت استقبال کردند و دینش را پذیرفتند. نجاشى با پذیرفتن دو گروه مهاجر مسلمان و پناه دادن آنها در حبشه، و باذان با قطع وابستگى به امپراتورى ایران و جنگیدن با دشمنان اسلام، در سرزمین یمن، خدمت‏هایى به حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله) انجام دادند؛ اما زمامداران دیگر یا با پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از در دشمنى و جنگ وارد شدند و یا سیاست بى‏طرفانه‏اى را درپیش گرفتند. البته پس از رحلت نبى گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله) همه آنان به دست تواناى مسلمانان و زمامداران اسلامى به سزاى اعمالشان رسیدند.

دی
2
1394

حجاب امام موسی بن جعفر علیه السلام

تَوَکَّلْتُ عَلَى الْحَىِّ الَّذى لایَمُوتُ وَتَحَصَّنْتُ بِذِى الْعِزَّهِ وَالْجَبَروُتِ وَاسْتَعَنْتُ بِذىِ الْکِبْریاءِ وَالْمَلَکُوتِ مَوْلاىَ اسْتَسْلَمْتُ اِلَیْکَ فَلا تُسْلِمْنى وَ تَوَکَّلْتُ عَلَیْکَ فَلا تَخْذُلْنى وَ لَجَاْتُ اِلى ظِلِّکَ الْبَسیطِ فَلا تَطْرَحْنى اَنْتَ الْمَطْلَبُ وَ اِلَیْکَ الْمَهْرَبُ تَعْلَمُ ما اُخْفِى وَ ما اُعْلِنُ وَ تَعْلَمُ خائِنَهَ الاَْعْیُنِ وَ ما تُخْفِى الصُّدوُرُ فَاَمْسِکْ عَنِّى اللّهُمَّ اَیْدِى الظّالِمینَ مِنَ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ اَجْمَعینَ وَاشْفِنى وَ عافِنى یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

توکّل کردم بر زنده‏اى که هرگز نمیمیرد، و پناه جستم به داراى عزّت و جبروت، و یارى جستم به‏ دارنده کبریا و ملکوت، مولایم خود را به تو واگذاشتم، پس مرا وامگذار، و بر توکّل کردم، پس‏ دست از یاریام برمدار، و به سایه گسترده‏ات پناهنده شدم، پس به دورم مینداز، تویى مقصد و تنها به سوى توست گریزگاه، میدانی آنچه را پنهان کنم و آنچه را آشکار نمایم و خیانت دیده‏ها و آنچه را سینه‏ها پنهان کنند میدانى، از من بازدار دستهای ستمکاران از همه جنیّان و آدمیان را، و مرا شفا ده، و عافیت بخش، اى مهربان‏ترین مهربانان.
دی
2
1394

شش ویژگی پیامبر صلی الله علیه و آله در یک آیه

«فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ؛[۴] به سبب رحمت خداست که تو با آنها این چنین خوشخوی و مهربان هستی. اگر تند خو و سخت دل می بودی از گرد تو پراکنده می شدند. پس بر آنها ببخشای و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با ایشان مشورت کن و چون قصد کاری کنی بر خدای توکل کن، که خدا توکل کنندگان را دوست دارد.»

الف. مهربانی و نرمش با مردم.

ب. پرهیز از خشونت.

ج. عفو و بخشش خطاکاران.

د. طلب مغفرت برای خطا کاران.

و. مشاوره و هم فکری با مؤمنان.

ی. قاطعیت در انجام تصمیمات و توکل بر خدا.

در روایات وارد شده است که امام حسین علیه السلام به نقل از پدرش، پیامبر را چنین توصیف می کند: او همیشه خندان بود و اخلاق نرمی داشت و تندخو نبود، فحش و ناسزا از او سر نمی زد،از کسی عیب نمی گرفت، کسی را بی مورد مدح نمی کرد و نسبت به چیزی که مورد علاقه اش نبود با اغماض برخورد می کرد. در سنن النبی به نقل از مکارم الاخلاق طبرسی نقل شده است: که آن حضرت هرگز از کسی انتقام نگرفت بلکه کسانی که را به وی بدی کرده بودند مورد عفو قرار می داد او پیامبر دلسوزی برای مسلمانان بود.

دی
2
1394

حجاب امام جعفر صادق علیه السلام

یا مَنْ اِذَا اسْتَعَذْتُ بِهِ اَعاذَنى وَ اِذَا اسْتَجَرْتُ بِهِ عِنْدَ الشَّدائِدِ اَجارَنى وَ اِذَا اسْتَغَثْتُ بِهِ عِنْدَ النَّوائِبِ اَغاثَنى وَ اِذَاسْتَنْصَرْتُ بِهِ عَلى عَدُوّى نَصَرَنى وَ اَعانَنى اِلَیْکَ الْمَفْزَعُ وَ اَنْتَ الثِّقَهُ فَاقْمَعْ عَنّى مَنْ اَرادَنى وَاغْلِبْ لى مَنْ کادَنى یا مَنْ قالَ اِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ یا مَنْ نَجّا نُوحاً مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ یا مَنْ نَجّا لُوطاً مِنَ الْقَوْمِ الْفاسِقَینَ یا مَنْ نَجّا هُوداً مِنَ الْقَوْمِ الْعادینَ یا مَنْ نَجّا مُحَمَّداً صَلّىَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنَ الْقَوْمِ الْکافِرینَ نَجِنّى مِنْ اَعْدائى وَ اَعْدآئِکَ بِاَسْمآئِکَ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ لا سَبیلَ لَهُمْ عَلى مَنْ تَعَوَّذَ بِالْقُرْآنِ وَاسْتَجارَکَ بِالرَّحیمِ الرَّحْمنِ الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى اِنَّ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدیدٌ اِنَّهُ هُوَ یُبْدِئُ وَ یُعیدُ وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ ذُوا الْعَرْشِ الْمَجیدِ فَعالٌ لِما یُریدُ فَاِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِىَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هَوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ

اى که زمانى که به او پناهنده شوم پناهم دهد، و گاهى که نزد سختیها از او نجات خواهم، نجاتم بخشد، و زمانى که به گاه پیش‏آمدها دادرسى خواهم به فریادم رسد، و زمانى که براى پیروزى بر دشمنم از او یارى جویم یاریام دهد و کمکم کند.
پناهگاه تنها درگاه توست، و تویى مورد اطمینان.
کسیکه مرا قصد سوء کرده از جانب‏ من سرکوب کن، و غلبه کن به سود من بر کسیکه نسبت به من بداندیشى نموده، اى آن‏که فرمود: اگر خدا شمار را یارى کند، غلبه‏کننده‏اى بر شما نخواهدبود.
اى که‏ نوح را از گروه ستمکاران رهایى داد، اى که لوط را از گروه بدکاران رهانید، اى که هود را از گروه متجاوزان نجات‏ داد، اى که محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) را از گروه کافران نجات داد، مرا از دشمنانم و دشمنانت به حق نامهایت اى بخشنده‏اى مهربان نجات ده، راهى براى آنها نیست بر کسیکه به قرآن پناهم برده، و از تو پناه جسته، به مهربان بخشنده.
خداى بخشنده بر عرش چیرگى یافت، به یقین حمله پروردگارت سخت است، به درستى که او آغاز میکند، و باز میگرداند، و او آمرزنده و بسى پرمهر است، داراى عرش باشکوه است، هرچه را بخواهد انجام دهد، پس اگر رو بازگرداندند بگو.
خدا مرا بس است، معبودى جز او نیست بر او توکل کردم، و او پروردگار عرش بزرگ است.
[دعاى پرده نگهدار]

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

دی ۱۳۹۴
ش ی د س چ پ ج
« آذر   بهمن »
 1234
567891011
12131415161718
19202122232425
2627282930