دی
5
1394

اشتباه خاورشناسان درباره نام پیامبر صلوات الله علیه

قرآن مجید رسول گرامی را به دو و یا چند نام معرفی می‌کند. در سوره‌های آل عمران و محمد و فتح و احزاب در آیه‌های ۱۳۸ و ۲و ۲۹و ۴۰ او را به نام محمد و در سوره صف آیه ۶ به نام احمد خوانده است. علت داشتن دو نام این است که مادر رسول خدا صلی الله علیه و آله پیش از جدش نام او را احمد گذارده بود چنانکه در تاریخ منعکس است. بنابراین آنچه را بعضی از خاورشناسان در مقام اعتراض گفته اند که: انجیل به تصریح قرآن در سوره صف آیه ۶ ظهور پیامبری را بشارت داده است که نام او احمد است نه محمد و شخصی که مسلمانان به رهبری او معتقدند نام او محمد است نه احمد؛ بی اساس است.
زیرا قرآنی که پیامبر ما را به نام احمد معرفی نموده است در چند جا او را به نام محمد خوانده است. اگر مدرک آنها برای تعیین نام این پیامبر قرآن مجید باشد قرآن او را به هر دو اسم نامیده و او را در جائی به نام محمد و در جای دیگر احمد معرفی نموده است.
هر کس مختصر مطالعه‌ای در تاریخ زندگی رسول اکرم صلی الله علیه و آله داشته باشد می‌داند که آن حضرت از دوران کودکی دو نام داشت و مردم او را با هر دو نام خطاب می‌کردند. یکی محمد که جد بزرگوارش عبدالمطلب برای او انتخاب کرده بود و دیگری احمد که مادرش آمنه او را به آن نامیده بود.
این مطلب یکی از مسلمات تاریخ اسلام است و سیره نویسان این مطلب را نقل کرده‌اند و مشروح این مطلب را در سیره حلبی می‌توانید بخوانید.
عموی گرامی وی ابوطالب که پس از درگذشت عبدالمطلب کفالت و سرپرستی محمد به او واگذار شده بود با عشق و علاقه زائدالوصفی چهل و دو سال تمام پروانه‌وار به گرد شمع وجود وی گشت و از بذل جان و مال در حراست و حفاظت او دریغ ننمود. در اشعاری که درباره برادرزاده خود سروده گاهی از او به نام محمد و گاهی به نام احمد اسم برده است و این خود حاکی از آن است که در آن زمان یکی از نام‌های معروف وی همان احمد بوده است.
برخی از اشعار او را که در آنها پیامبر به نام احمد نامیده شده است می‌آوریم:
«آنچه که امروز احمد می‌گوید نور است و در روز رستاخیز پاداش است»
«دشمن می‌گوید: سخنان احمد بیهوده و نسب او پایین است»
«حقا که احمد به سوی آنان با آئین حق آمد و آئینی دروغ نیاورده است»
«کسانی که بر احمد ستم کرده اند خواستند او را بکشند ولی برای اینکار رهبری نداشتند»

 

منابع:
۱- سیره حلبی ج۱ ص۹۳
۲- انسان العیون فی سیره الامین و المامون ج۱ ص۹۳
۳- فروغ ابدیت ج۱ ص ۱۵۸

دی
5
1394

مراسم نامگذاری پیامبر اسلام صلوات الله علیه

روز هفتم فرا رسید. عبدالمطلب برای عرض سپاسگزاری به درگاه الهی گوسفندی کشت و گروهی را دعوت نمود و در آن جشن باشکوه که از عموم قریش دعوت شده بود نام فرزند خود را «محمد» گذارد. وقتی از او پرسیدند: چرا نام فرزند خود را محمد انتخاب کردید در صورتی که این نام در میان اعراب کم سابقه است؟ گفت: خواستم که در آسمان و زمین ستوده باشد. در این باره حسان بن ثابت شاعر رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین می‌گوید:
فشق له من اسمه لیجله                                              فذوالعرش محمود و هذا محمد
آفریدگار نامی از اسم خود برای پیامبر خود مشتق نمود. از این جهت خدا، محمود و پیامبر او محمد است و هر دو کلمه از یک ماده مشتقند و یک معنی را می‌رسانند.
قطعا الهام غیبی در انتخاب این نام بی دخالت نبوده است. زیرا نام محمد اگر چه در میان اعراب معروف بود ولی کمتر کسی تا آن زمان به آن نام نامیده شده بود. طبق آمار دقیقی که بعضی از تاریخ نویسان بدست آورده‌اند تا آن روز فقط شانزده نفر به این اسم نامگذاری شده بودند.
ناگفته پیداست که هر چه مصداق یک لفظ کمتر باشد اشتباه در آن کمتر خواهد بود و چون کتاب‌های آسمانی از نام و نشان و علائم روحی و جسمی او خبر داده بودند باید علائم آن حضرت آن چنان روشن باشد که اشتباه در آن راه پیدا نکند. یکی از آن علائم نام آن حضرت است باید مصداق آن به قدری کم باشد که راه هر گونه تردید را در تشخیص پیامبر گرامی از بین ببرد. مخصوصا هنگامی که بقیه اوصاف و علائم وی ضمیمه نام او گردد. در این صورت به طور واضح کسی که انجیل و تورات از ظهور او خبر داده است به خوبی شناخته خواهد شد.

 

منابع:
۱- سیره حلبی ج۱ ص۹۳
۲- فروغ ابدیت ج۱ ص ۱۵۶

دی
5
1394

دوران حمل حضرت محمد صلی الله علیه و آله

معروف این است که نور وجود آن حضرت در ایام تشریق (یازدهم و دوازدهم و سیزدهم از ماه حج را ایام تشریق می‌نامند) در رحم پاک آمنه قرار گرفت.
ولی این مطلب با آنچه میان عموم مورخان مشهور است که میلاد آن حضرت در ماه ربیع الاول بوده است سازگار نیست زیرا در این صورت باید دوران حمل آمنه را سه ماه و یا یکسال و سه ماه بدانیم و این خود از موازین عادی بیرون است و کسی هم آن را از خصائص پیامبر نشمرده است.
محقق بزرگ شهید ثانی اشکال مزبور را چنین حل کرده است که:« فرزندان اسماعیل به پیروی از نیاکان خود مراسم حج را در ذی‌الحجه انجام می‌دادند ولی بعداً به عللی به این فکر افتادند که مراسم حج را هر دو سال در یک ماه انجام دهند. یعنی دو سال در ذی‌الحجه و دو سال در محرم و به همین ترتیب.
بنابراین با گذشتن بیست و چهار سال دو مرتبه ایام حج به جای خود باز می‌گردد و رسم اعراب بر همین جاری بود تا این که در سال دهم هجرت که برای اولین بار ایام حج با ذی‌الحجه تصادف کرده بود پیامبر گرامی با القاء خطبه‌ای از هر گونه تغییر اکیداً جلوگیری فرمود و ماه ذی‌الحجه را ماه حج معرفی نمود و این آیه در خصوص جلوگیری از تأخیر ماه‌های حرام که رسم عرب جاهلی بود نازل گردیده است:
«إنّما النَّسیء زیادَهٌ فِی الکُفرِ یُضلُّ بِه الذینَ کَفروا یُحِلونَهُ عاماً و یُحرّمونَهُ عاماً»
«تغییر دادن ماه‌های حرام نشانه فزونی کفر است. کسانی که کافرند بوسیله آن گمراه می‌شوند یکسان آن را حلال می‌شمارند و یکسال حرام»
روی این جریان ایام تشریق در هر دو سال در گردش بوده است. اگر روایات می‌گوید که نور آن حضرت در ایام تشریق در رحم مادر قرار گرفته و در هفدهم ربیع الاول از مادر متولد گردیده است این دو مطلب با هم منافات ندارند زیرا در صورتی منافات پیدا می‌کنند که منظور از ایام تشریق همان یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ذی‌الحجه باشد. ولی همان‌طوری که توضیح داده شد ایام تشریق پیوسته در تغییر و تبدیل بوده و ما با محاسبات به این مطلب رسیدیم که در سال حمل و ولادت آن حضرت ایام حج مصادف با ماه جمادی الاولی بوده است. و چون آن حضرت در ربیع الاول متولد گردیده در این صورت دوران حمل آمنه تقریبا ده ماه بوده است.»
نتیجه ای را که مرحوم شهید ثانی از این نظر گرفته است صحیح نیست و معنایی که برای نسیء بیان نموده از میان مفسران فقط مجاهد آن را برگزیده و دیگران آن را طور دیگری تفسیر کرده‌اند.
ما تصور می‌کنیم که راه حل مشکل این است که اعراب در دو موقع حج می‌کردند. یکی ذی الحجه و دیگر ماه رجب و تمام اعمال حج را در همین دو موقع انجام می‌دادند. در این صورت ممکن است مقصود از اینکه آمنه در ماه حج یا در ایام تشریق حامل نور رسول خدا شده همان ماه رجب باشد و اگر تولد آن حضرت را در هفدهم ماه ربیع الاول بدانیم در این صورت مدت حمل هشت ماه و اندی خواهد بود.
منابع:
۱- کافی ج۱ ص۴۳۹
۲- بحارالانوار ج۱۵ ص۲۵۲
۳- فروغ ابدیت ج۱ ص ۱۵۳

دی
5
1394

دعای ادای دین

بیست‏ وپنجم: از کتاب «نثر اللئالى» تألیف سیّد سعید على بن فضل اللّه الحسین راوندى نقل شده: مردى به حضرت عیسى علیه السّلام‏ از بدهى خود شکایت کرد، حضرت فرمود، بگو:

اَللّهُمَّ یا فارِجَ الْهَمِّ وَ مُنَفِّسَ الغَمِّ وَ مُذْهِبَ الاَْحْزانِ وَ مُجیبَ دَعْوَهِ الْمُضْطَرِّینَ یا رَحْمنَ الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ وَ رَحیمَهُما اَنْتَ رَحْمنى وَ رَحْمنُ کُلِّ شَىْءٍ فَارْحَمْنى رَحْمَهً تُغْنینى بِها عَنْ رَحْمَهِ مَنْ سِواکَ وَ تَقْضى بِها عَنِّى الدَّیْنَ

اى زداینده اندوه، و برطرف کننده غم، و از بین‏ برنده غصّه‏ ها، و اجابت‏ کننده دعاى بیچارگان، اى بخشنده دنیا و آخرت، و مهربان هر دو جهان، تو بخشنده منى، و بخشنده هر چیزى، به من رحم کن، رحمى که به‏ آن از رحم هر که غیر تو است بی نیازم کند، و ادا کندى به آن بدهکاری ام را.
پس هرگاه به اندازه پرى زمین‏ طلا بدهکار باشى، حق تعالى از تو ادا میکند.
دی
5
1394

دعای تاخیر اجل

بیست‏ وچهارم: از رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم نقل شده: هرکه بخواهد مرگش به تأخیر افتد، و بر دشمنانش پیروز شود، و از مردن بد در امان‏ بماند، سه مرتبه هنگام فرارسیدن شب، و سه مرتبه هنگام فرارسیدن صبح بگوید: سبحان اللّه مل‏ء المیزان، و منتهى الحلم و مبلغ الرّضا، و زنه العرش‏

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

دی ۱۳۹۴
ش ی د س چ پ ج
« آذر   بهمن »
 1234
567891011
12131415161718
19202122232425
2627282930