15
1394
حیا در کلام رسول الله صلوات الله علیه
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به یار باوفای خود ابوذر علیه الرحمه فرمودند:
ای ابوذر! از خدا حیا کن و شرم بدار به حق آن خداوندی که جانم در قبضه قدرت اوست من چون به بیت الخلاء میروم جامه خود را بر سر و روی خود میپوشانم از شرم دو ملکی که با من هستند. ای ابوذر! میخواهی داخل بهشت شوی؟ گفتم: بلی پدر و مادرم فدای تو باد! فرمود: امل و آرزوی خود را در دنیا کوتاه کن و مرگ را در برابر چشم خود بدار تا پیوسته در یاد مرگ باشی و از خدا حیا کن چنان که سزاوار حیا داشتن است. گفتم: یا رسول الله! ما همه از خدا شرم و حیا داریم فرمود: حیا داشتن چنین نیست بلکه حیای از خدا آن است که قبر و پوسیدن و کهنه شدن در قبر را فراموش نکنی و نیز جوف و آنچه در جوف است فراموش نکنی یعنی شکم و فرج را از حرام و شبه نگاه داری و فراموش نکنی آنچه در سر است یعنی چشم و گوش و زبان و اندیشه و خیال خود را از معصیت باز داری و به طاعت مصروف گردانی کسی که کرامت و بزرگی آخرت را میخواهد باید که زینت دنیا را ترک نماید پس ای ابوذر! هر گاه چنین باشی به درجه ولایت الهی میرسی و دوست خدا میگردی.
تعریف حیا
حیا عبارت از تأثر نفس است از امری که قباحت آن امر بر او ظاهر شود و باعث انزجار او از آن عمل گردد. این بر دو قسم است: یکی از افضل صفات کمال و مورث فوز به سعادت است و دیگری موجب حرمان از کمالات میباشد اما آنچه کمال است آن است که بعد از آنکه به علم تمیز میان نیک و بد و حق و باطل کرده باشد از خدا و خلق شرم کند. در ترک کردن عبادات و محاسن آداب شریعت و از مرتکب شدن معاصی و قبایح آداب که از شرع قباحت آن معلوم شده باشد. مجملی از تفسیر حیا در اول کتاب مذکور شد. ظاهر است که کسی که متصف به صفت حیا باشد البته هر قبیحی را که اراده میکند اگر تفکر نماید که حق تعالی حاضر است و بر فعل او مطلع میباشد و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام مطلع میشوند و اعمال امت را هر روز بر ایشان عرض میکنند و دو ملک که پیوسته ملازم او هستند بر عمل او مطلع میشوند و در قیامت در حضور صد و بیست و چهار هزار پیامبر و گروهی بی حد و احصا از ملایکه و سایر عبّاد رسوا خواهد شد و این معنی از روی یقین و ایمان به او ثابت شود.البته متوجه آن عمل نخواهد شد همچنین در فعل طاعات.
به سند معتبر از حضرت رسول صلی الله علیه و آله نقل شده است که:« حیا دو نوع است: حیای عقل و حیای حماقت. حیای عقل از علم ناشی میشود و باعث علم میگردد و حیای حماقت از جهل ناشی میشود و باعث جهالت میگردد.»
عین الحیات، علامه مجلسی ص ۵۰۷
15
1394
سفری به سوی شام
سفری به سوی شام
بازرگانان قریش طبق معمول هر سال یک بار به سوی شام میرفتند. ابوطالب تصمیم گرفته بود که در سفر سالانه قریش شرکت کند و مشکل برادرزاده خود را که آنی او را از خود جدا نمی کرد چنین حل کرد که او را در مکه بگذارد وعدهای را برای حفاظت او بگمارد ولی موقع حرکت کاروان اشک در چشمان محمد صلی الله علیه و آله حلقه زد و جدایی سرپرست خود را سخت شمرد. سیمای غمگین محمد صلی الله علیه و آله طوفانی از احساسات در دل ابوطالب پدید آورد به گونهای که ناچار شد تن به مشقّت بدهد و محمد صلی الله علیه و آله را همراه خود ببرد.
مسافرت پیامبر در سن دوازده سالگی از سفرهای شیرین او به شمار میرود. زیرا در این سفر از مدین و وادی القری و دیار ثمود عبور کرد و از مناظر زیبای طبیعی سرزمین شام دیدن به عمل آورد. هنوز کاروان قریش به مقصد نرسیده بود که در نقطهای به نام بُصریٰ جریانی پیش آمد و تا حدی برنامه مسافرت ابوطالب را دگرگون ساخت.
سالیان درازی بود که راهبی مسیحی به نام بحیرا در سرزمین بُصریٰ در صومعه مخصوص خود مشغول عبادت و مورد احترام مسیحیان آن حدود بود. کاروانهای تجارتی در مسیر خود در آن نقطه توقف میکردند و برای تبرک به حضور او میرسیدند. از حسن تصادف بحیراء با کاروان بازرگانی قریش روبرو گردید چشم او به برادرزاده ابوطالب افتاد و توجه او را جلب کرد. نگاههای مرموز و عمیق او نشانه رازی بود که در دل او نهفته بود. دقایقی خیره خیره به او نگاه کرد. یک مرتبه مهر خاموشی را شکست و گفت: این طفل متعلق به کدام یک از شماها است؟ گروهی از جمعیت رو به عموی او کردند و گفتند: متعلق به ابوطالب است. ابوطالب گفت او برادرزاده من است. بحیرا گفت: این طفل آینده درخشانی دارد این همان پیامبر موعود است که کتابهای آسمانی از نبوت جهانی و حکومت گسترده او خبر دادهاند. این همان پیامبریست که من نام او و نام پدر و فامیل او را در کتابهای دینی خواندهام و میدانم از کجا طلوع میکند و به چه نحو آئین او در جهان گسترش پیدا مینماید. ولی بر شما لازم است او را از چشم یهود پنهان سازید زیرا اگر آنان بفهمند او را میکشند.
بیشتر تاریخ نویسان برآنند که برادرزاده ابوطالب از آن نقطه تجاوز نکرد ولی روشن نیست که آیا عموی محمد او را همراه کسی به مکه فرستاد یا اینکه خود او همراه برادرزاده راه مکه را پیش گرفت و از ادامه سفر منصرف گشت و گاهی گفته میشود که او را همراه خود با کمال احتیاط به شام برد.
منابع:
۱- تاریخ طبری ج۱ ص۳۳
۲- سیره ابن هشام ج۱ ۱۹۴
۳- برگرفته از کتاب فروغ ابدیت ج۱ ص ۱۷۲
15
1394
دعای رفع فراموشی
امام صادق علیه السلام میفرمایند: هر گاه چیزی را از یاد بردی دستت را بر پیشانی گذاشته و بگو:
«اللهمَّ إنّی أسأَلُکَ یا مُذکِّرَ الخَیْرِ وَ فَاعِلَهُ وَ الاَمِرَ بِهِ أنْ تُصَلَّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ وَ تُذَکَّرَنی ما أنْسانِیهِ الشَّیطانُ الرَّجیمُ»
بحارالانوار ج۹۲ ص ۳۳۹
15
1394
جهت ایمنی از سوختن و غرق شدن
اَللَّهُ الَّذى نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوّلَىَ الصّالِحینَ وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالاَْرْضُ جَمیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیمَهِ وَالسَّمواتُ مَطْوِیّاتٌ بِیَمینِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا یُشْرِکُونَ
15
1394
خواص حمد وبعضی از سوره های مختصر
هشتم: و از آن حضرت روایت کرده: اگر سوره حمد هفتاد مرتبه بر مرده خوانده شود، و روح به او بازگردانده شود شگفت نخواهد بود.
نهم: از موسى بن جعفر علیه السّلام فضیلت بسیارى وارد شده: براى کودکى که در هر شب سه مرتبه
و سه مرتبه
و صد مرتبه
بخواند، و اگر نتواند پنجاه مرتبه، و هرگاه به آن مواظبت داشته باشد، از بلاها ایمن باشد تا روزى که از دنیا برود.
دهم: کلینى از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده: به مفضّل فرمود: اى مفضّل بازدار، و ایمن بدار خود را از تمام مردم با
و سوره
، که آن را بخوانى از طرف راست و چپ، و از پیش رو، و پشت سر، و از بالاى سر و پایین پاى خود، و هرگاه بر پادشاه ستمگرى وارد شدى، هنگامى که به او نظر کنى سه مرتبه آن را بخوان، و با دست چپ خود بشمار و دستت را به همان حال، که انگشتان را جمع کردهاى براى شماره نگاهدار تا از نزد او بیرون روى، و بعضى گفتهاند: خواندن سوره را ترک نکن تا از پیش او بروى.
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر دی ۱۵, ۱۳۹۴
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت دی ۱۵, ۱۳۹۴
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان دی ۱۵, ۱۳۹۴
- سجده شکر دی ۱۵, ۱۳۹۴
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر دی ۱۵, ۱۳۹۴