26
1395
احادیثی پیرامون ارزش خانه داری زنان
۱٫ هرگاه زنی برای مرتب کردن خانه چیزی را از جایی به جای دیگر ببرد خداوند به او نظر رحمت میکند.. (پیامبر اکرم صلےالله علیه وآله)
۲٫ در هربار شیر مکیدن نوزاد خداوند ثواب آزاد کردن یک بنده را به زن میدهد. (پیامبر اکرم صلےالله علیه وآله)
۳٫ جهاد زن خوب شوهرداری کردن است.(امام علی علیه السلام)
۴٫ بهترین زنان زنی است که برای شوهرش خوشبو باشد. (امام صادق علیه السلام)
۵٫ چند گروه از زنان با حضرت زهرا در قیامت محشور میشوند. یکی از انان زنانی هستند که بر بداخلاقی شوهر خود صبر میکنند. (امام صادق علیه السلام )
۶٫ هیچ چیز برای زن در شب اول قبر بهتر از رضایت شوهرش نیست. (امام محمد باقر علیه السلام)
۷٫ یک لیوان آب دست شوهر دادن بهتر از یک سال نماز شب خواندن و روزه گرفتن است. (پیامبر اکرم صلےالله علیه وآله)
۸٫ چون زنی به شوهر خود آب گوارایی دهد خداوند ۶۰ گناه او را میبخشد. (پیامر اکرم صلےالله علیه وآله)
۹٫ هیچ زنی نیست که دیگ غذایش را بشوید مگر آنکه خدواند او را از گناهان وخطا ها می شوید. (فاطمه سلام الله علیها)
۱۰٫ هیچ زنی نیست که هنگام نان پختن عرق کند مگر آنکه خداوند بین او و جهنم هفت خندق قرار دهد. (فاطمه سلام الله علیها)
۱۱٫ هیچ زنی نیست که لباس ببافد (بدوزد) مگر آنکه خداوند برای هر نخی صد حسنه می نویسد وصد گناه محو می کند. (فاطمه سلام الله علیها)
۱۲٫ هیچ زنی نیست موی فرزندان خود شانه بزند ولباس آنان را بشوید ، مگر آنکه خداوند برای هر مویی حسنه ای بنویسد و برای هر موی گناهی را پاک کند واو رادر چشم مردم زینت دهد.(فاطمه سلام الله علیها)
۱۳٫ بهتر وبرتر از همه اینها رضای خدا و رضای مرد از همسرش است .رضای همسر رضای خدا وغضب همسر غضب خدا می باشد. (فاطمه سلام الله علیها)
۱۴٫ هیچ زنی نیست که با اطاعت همسرش بمیرد مگر آنکه بهشت بر او واجب میشود. (فاطمه سلام الله علیها)
۱۵٫ هیچ زنى نیست که شوهرش را یکبار آب دهد (یک لیوان) مگر اینکه این رفتار براى او از عبادت یک سال که روزهایش را روزه بگیرد و شبهایش به شب زنده دارى مشغول باشد بهتر است وخداوند در عوض هر بار که شوهرش را آب دهد ، شهرى در بهشت براى او بنا مى کند وشصت گناه از او می آمرزد. (امام صادق علیه السلام)
منبع احادیث
کتاب وسائل الشیعه ج ۲ص۳۹
26
1395
تهمت چیست؟
درتاریخ نیز بسیار خوانده اید که چه تهمت هایی که به انبیاء واولیاء الله وپیامبران نمی زدند ازخود پیامبر گرفته تا همسران واولادشان. به بعضی ها نسبت دیوانگی می دادند ،بعضی ها را زناکار می دانستند وبعضی ها راجاه طلب ودنیا دوست و…
حضرت نوح رادیوانه می دانستند که دربیابانی کشتی می سازد ،به داوود نبی تهمت زنا زدند که با زنا و ریا ارتباط نامشروع داشته و اورابه جنگ فرستاد تا بمیرد وبازنش ازدواج کند…….. وبعضی چون نمرود به زن حضرت ابراهیم خلیل الله چشم طمع داشت وخیال می کرد اوچون زیباست فاسد هم می شود برای همین دست به سویش دراز کرد تا اورا بگیرد ولی دید که خدای ابراهیم دستش راخشک نمود ،تهمت فساد به زن پیامبر آخر زمان حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم زدند چون ازقافله عقب مانده بود وبه خود ایشان به جهت ازدواج های مصلحتی ،و… پس می بینیم که تاریخ پر است ازتهمت به اهل معرفت .چقدر راحت تهمت می زنیم با عقل ناقص خود وبه ظن و گمان های واهی ، خود راآزاد دانسته وهرچه می خواهیم درمورد دیگران می گوییم اما………..
تهمت چیست؟ تهمت عبارت است از اینکه انسان عیبی را به کسی نسبت دهد که در او وجود ندارد. تهمت از گناهان کبیره است و در قرآن مجید به شدت از آن نهی، و عذاب شدیدی برای آن ذکر گردیده است. امام صادق می فرماید : ” ( گناه ) تهمت زدن به بی گناه از کوههای عظیم نیز سنگینتر است.” ( سفینه البحار ،
افترا و تهمت در حقیقت بدترین نوع دروغ است و چنانچه اتهام شخص در غیاب وی باشد ، غیبت هم بشمار می آید و انسان در واقع مرتکب دو گناه شده است.
روزی یکی از یاران امام صادق (علیه السلام)، در خدمت ایشان رهسپار جایی بود . آن مرد در حالی که خدمتکارش از آنها عقب افتاده بود، او را فراخواند ، ولی خدمتکارش جوابی نداد، بار دوم و سوم نیز، او را صدا کرد، اما پاسخی نشنید . مرد خشمگین شد و دشنامی به غلام داد که در واقع تهمتی به مادر او بود.
راوی می گوید: امام صادق (علیه السلام)، با شنیدن این سخن زشت ، ناراحت شدند و او را متوجه زشتی سخنش کردند ، اما او به جای اینکه بپذیرد که تهمتی زده است ، درصدد توجیه رفتار خود برآمد . امام صادق (علیه السلام) که متوجه شد او نمی خواهد بپذیرد که مرتکب گناه زشت تهمت شده است ، به او فرمودند : دیگر حق نداری با من رفت و آمد کنی وبا ایشان به اندازه ضرورت حرف می زد.
تهمت دو گونه است : گاهی تهمت زننده با علم و آگاهی، گناه یا عیبی را به شخصی نسبت میدهد ، یعنی میداند که آن شخص دارای این عیب نیست و یا این گناه از او صادر نشده است اما با این وجود ، آن عیب را به او نسبت میدهد .
اگر خود شخص مرتکب عمل زشتی می شود و برای نجات خود از گرفتاری و فرار از مجازات ، آن عمل را به دیگری نسبت میدهد که در اصطلاح به آن”افتراء” می گویند.
گاهی نیز تهمت زننده از روی ناآگاهی و ظن و گمان، چیزی را به شخصی نسبت میدهد که به آن “بهتان” گویند.
ریشه ی تهمت همان سوء ظن و بدبینی نسبت به دیگران است که موجب میشود برخی افراد هر کاری که از دیگران صادر شود حمل بر بدی کنند. اکثر تهمتها به سبب ناآگاهی و سوء ظن است، و لذا خداوند در قرآن میفرماید:
یا اَیُّهَا الذَّینَ آمَنوُا اجْتَنِبُوا کَثِیْراً مَّنَ الظَّنِّ إنَّ بَعْضَ الظَّنَّ إثْمٌ وَلاتَجَسَّسُوا وَلایَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضَاً ( سوره حجرات ، آیه ۱۲ )
ای کسانی کهایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها دوری کنید؛ زیرا بعضی گمانها گناه است. (و درکار دیگران) تجسس نکنید و بعضی از شما دیگری را غیبت نکند
26
1395
اربعین امام حسین و زیارت قبر آن حضرت از سوى جابر
بیستم صفر روز اربعین شهادت امام حسین علیهالسلام و یارانش است. این روز، روز زیارت امام حسین علیهالسلام است و براى آن، زیارت هاى ویژه اى از امامان معصوم علیهالسلام نقل شده است. براى استفاده از این زیارت ها به کتب ادعیه از جمله کتاب شریف مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی رجوع نمایید.
در این روز جابر بن عبدالله انصارى وارد کربلا گردید و قبر مطهر امام حسین علیهالسلام را زیارت کرد. او نخستین زایرى بود که بامعرفت، موفق به زیارت قبر آن حضرت گردید. جابر بن عبدالله انصارى که در هنگام شهادت امام حسین علیهالسلام به احتمال زیاد در مدینه حضور داشت و از قیام و شهادت آن حضرت بى اطلاع بود، پس از آگاهى از جنایت سپاهیان یزید و شهادت امام حسین علیهالسلام و یاران وفادارش در کربلا، عازم کوفه گردید تا از این رویداد بزرگ به خوبى آگاه شود.
وى، پس از اطلاع کامل از نحوه شهادت و بدستآوردن نشانى محل شهادت امام حسین علیهالسلام، عازم سرزمین کربلا گردید و نخستین کسى بود که توفیق زیارت قبر امام حسین علیهالسلام را بدست آورد و پایه گذار سنت حسنه زیارت مرقد پیشواى شهیدان، حضرت امام حسین علیهالسلام گردید.
در این جا ماجراى زیارت جابر را از کتاب بشاره المصطفى به نقل از کتاب منتهى الآمال شیخ عباس قمى بیان مى کنیم: عطیه بن سعد بن جناده عوفى کوفى که از روات امامیه است و اهل سنت در رجال، تصریح کرده اند به صدق او در حدیث گفت: ما بیرون رفتیم با جابر بن عبدالله انصارى به جهت زیارت قبر حضرت حسین علیه السلام.
پس زمانى که به کربلا وارد شدیم، جابر نزدیک فرات رفت و غسل کرد پس جامه را لنگ خود کرد و جامه دیگر را بردوش افکند. پس گشود بسته اى را که در آن سُعد بود و به پاشید از آن بر بدن خود. پس به جانب قبر روان شد و گامى برنداشت مگر با ذکر خدا تا نزدیک قبر رسید. مرا گفت تا دست مرا به قبر گذار.
من دست وى را به قبر گذاشتم. چون دستش به قبر رسید بى هوش بر روى قبر افتاد. پس آبى بر وى پاشیدم تا به هوش آمد و سه بار گفت: یا حسین! پس گفت: حَبیبٌ لایُجیبُ حَبیبَهُ؛ آیا دوست، جواب نمى دهد دوست خود را؟ پس گفت: کجا توانى جواب دهى و حال آن که در گذشته از جاى خود رگ هاى گردن تو و آویخته شده بر پشت و شانه تو و جدایى افتاده بین سر و تن تو.
پس شهادت مى دهم که تو مى باشى فرزند خیرالنبیین و پسر سیدالمؤمنین و فرزند هم سوگند تقوى و سلیل هدى و خامس اصحاب کساء و پسر سیدالنقباء و فرزند فاطمه سیده زن ها و چگونه چنین نباشى و حال آن که پرورش داده تو را پنجه سیدالمرسلین و پروریده شدى در کنار متقین و شیرخوردى از پستان ایمان و بریده شدى از شیر با سلام و پاکیزه بودى در حیات و ممات.
همانا دل هاى مؤمنین خوش نیست به جهت فراق تو و حال آن که شکى ندارد در نیکویى حال تو. پس بر تو باد سلام خدا و خشنودى او و همانا شهادت مى دهم که تو گذشتى بر آن چه گذشت بر آن برادر تو یحیى بن زکریا. پس جابر برگردانید چشم خود را بر دور قبر و شهدا را سلام کرد، بدین طریق: «اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَیَّتُهَا الْاَرْواحُ الَّتى حَلَّتْ بِفِناءِ قَبْرِ الْحُسَینِ عَلَیهالسَّلامُ وَ اَناخَتْ بِرَحْلِهِ، اَشْهَدُ اَنَّکُمُ اَقَمْتُمُ الصَّلاهَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکوهَ وَ اَمَرْتُمْ بِالمَعْروُفِ وَ نَهَیْتُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ جاهَدْتُمُ الْمُلْحِدینَ وَ عَبَدْتُمُ اللّهَ حَتّى آتیکُمُ الْیَقینُ».
پس گفت: سوگند به آن که برانگیخت محمد صلى الله علیه و آله را به نبوت حقه که ما شرکت داریم شما را در آن چه داخل شدید در آن. عطیه گفت: به جابر گفتم: چگونه ما با ایشان شرکت کردیم و حال آن که فرود نیامدیم ما وادى اى را و بالا نرفتیم کوهى را و شمشیرى نزدیم؟ و اما این گروه، پس جدایى افتاده مابین سر و بدنشان و اولادشان یتیم و زنانشان بیوه گشته اند.
جابر گفت: اى عطیه! شنیدم از حبیب خود رسول خدا صلى الله علیه و آله که مى فرمود: هر که دوست دارد گروهى را، با ایشان محشور شود و هر که دوست داشته باشد عمل قومى را، شریک شود در عمل ایشان. پس قسم به خداوندى که محمد صلى الله علیه و آله را براستى برانگیخته که نیت من و اصحابم بر آن چیزى است که گذشته بر او حضرت حسین علیهالسلام و یاورانش.[۱]
به این ترتیب، جابر بن عبدالله انصارى نه تنها خود موفق به زیارت ابا عبدالله الحسین علیهالسلام گردید، بلکه با رفتار و گفتار خود زیارت امام حسین علیهالسلام و سایر شهیدان کربلا را در میان دوستداران اهل بیت علیهمالسلام رواج داد.
۱– نک: منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج ۱، ص ۴۴۴ و وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص ۱۹۴
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر آبان ۲۶, ۱۳۹۵
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت آبان ۲۶, ۱۳۹۵
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان آبان ۲۶, ۱۳۹۵
- سجده شکر آبان ۲۶, ۱۳۹۵
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر آبان ۲۶, ۱۳۹۵