آبان
5
1395

دو معصوم مظلوم

 مصیبت امام حسین مظلوم ( علیه السلام) از مصیبت حضرت یحیای نبی (علیه السلام) هم سخت‌تر بود. و در این جهت مواردی را نام می بریم :

حضرت یحیی را اسیر و با اذیت و آزار، سرش را بریدند و در طشت گذاشتند؛ اما بدنش سالم بود؛ ولی امام حسین(علیه السلام) را هزاران زخم تیر، شمشیر و نیزه زدند، پس سرش را از قفا بریدند و بدن مجروحش را زیر سم اسبان پایمال کردند، آن گاه سر مقدسش را بر نیزه زدند و در شهرها گرداندند و بر لب و دندانش چوب خیزران زدند!

سر بریده حضرت یحیی (علیه السلام) را از یک خانه‌ به خانه‌‏ای دیگر هدیه بردند و امام حسین (علیه السلام) به آن تأسف می‌خورد و گریه می‌کرد؛ اما سر بریده حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) را بارها از این شهر به آن شهر و از این خانه به آن خانه هدیه بردند!

 وقتی سر یحیی (علیه السلام) را پیش شاه جنایت‌کار بردند، حالش متغیّر و دگرگون شد؛ ولی هنگامی که سر فرزند زهرا (علیه السلام) را مقابل یزید جنایت‌کار گذاشتند، نه تنها هیچ ناراحت نشد؛ بلکه از خوشحالی خندید و این خنده و شماتت، از تمام آن زخم‌ها که بر آن جناب زده بودند، نزد اهل‏‌بیتش سخت‏‌تر و بالاتر بود.

 وقتی حضرت یحیی (علیه السلام) را از مسجدش بیرون کشیده و به قتلگاه بردند، اهل و عیال و اطفالی نداشت که ناراحت شوند و یا اسیر دست دشمن گردند؛ ولی هنگامی که فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله)را در قتلگاه کربلا سر بریدند، گروهی از زنان و کودکان بی‌کس او در خیمه‌ها منتظرش بودند، ناله و فریاد واویلا سر می‌دادند و در معرض اسارت به دست دشمنان بی‌رحم بودند.

منبع: اشک روان بر امیر کاروان، صفحه ۴۴۱ ـ ۴۴۳

آبان
5
1395

علت برخواستن هنگام بردن نام امام زمان (عج)

چرا شیعیان به هنگام ذکر نام امام زمان (عج) دستان خود را بر روی سر خود گذاشته و از جای بلند می شوند؟ آیا حدیثی در این زمینه وارد شده است؟

بنابر تحقیقی که صورت گرفته مستند برخاستن و دست بر سر گذاشتن، دو روایت زیر است:
۱٫ در روایت معروف دعبل خزاعى شاعر اهل بیت (علیه السلام)، آمده است که وقتى قصیده مشهوری را خدمت امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) مى خواند، هنگامى که به این بیت رسید:
خروج امام لامحاله خارج
یقوم على اسم اللّه والبرکات
ظهور امام (عج) قطعی است که ظهورش با نام خداوند و همراه با خیر و برکات است. ”
امام رضا (علیه السلام) دست بر سر نهاد و به عنوان احترام برخاست و از خداوند متعال فرج حضرت ولى عصر (عج) را در خواست نمود.

۲٫ درباره فلسفه برخاستن و دست در سر گذاشتن، روایتی ذکر شده است که علت آن را هم بیان می کند، (البته خود این روایت دلیل و منبع برای اصل این کار هم می تواند باشد): از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد که چرا به هنگام شنیدن نام «قائم» لازم است برخیزیم؟ فرمود: براى آن حضرت غیبت طولانى است و این لقب یادآور دولت حقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت او است. لذا آن حضرت از شدّت محبت و مرحمتى که به دوستانش دارد، به هر کسى که حضرتش را با این لقب یاد کند، نگاه محبت ‏آمیز مى ‏کند. از تجلیل و تعظیم آن حضرت است که هر بنده خاضعى در مقابل صاحب (عصر) خود، هنگامى که مولاى بزرگوارش به سوى او بنگرد از جاى برخیزد، پس باید برخیزد و تعجیل در امر فرج مولایش را از خداوند منان مسئلت بنماید.

منابع:

۱- امینی نجفی، عبدالحسین احمد، الغدیر، ج ۲، ص۳۶۱، دارالکتب الاسلامیه، تهران؛ قمی، شیخ عباس، منتهى الآمال، باب چهاردهم، فصل ششم، ص۱۱۲۷، چاپخانه احمدی، چاپ نهم، ۱۳۷۷٫
۲- صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص ۶۴۰، مؤسسه السیده المعصومه، ۱۴۱۹ قمری.

آبان
5
1395

رابطه دوستی با اهل بیت

روی عن رسول الله(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) قال:
«حُبِّی وَ حُبُ أَهْلِ بَیتِی نَافِعٌ فِی سَبْعَهِ مَوَاطِنَ أَهْوَالُهُنَّ عَظِیمَهٌ عِنْدَ الْوَفَاهِ وَ الْقَبْرِ وَ عِنْدَ النُّشُورِ وَ عِنْدَ الْکتَابِ وَ عِنْدَ الْحِسَابِ وَ عِنْدَ الْمِیزَانِ وَ عِنْدَ الصِّرَاط»
روایتی از پیغمبراکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) منقول است که حضرت فرمودند:
رابطه دوستی با اهل بیت من، «حُبِّی وَ حُبُ أَهْلِ بَیتِی نَافِعٌ فِی سَبْعَهِ مَوَاطِنَ»،در هفت موقعیّت حسّاسی که هول و هراس آن مواقف خیلی بزرگ است، سودبخش است؛ یعنی انسان در آن جایگاهها روحش آرامش ندارد و در شدّت فشار قرار میگیرد، «فِی سَبْعَهِ مَوَاطِنَ أَهْوَالُهُنَّ عَظِیمَهٌ»، خود ما نیز گاهی میگوئیم: هول کردم؛ «أَهْوَالُهُنَّ عَظِیمَهٌ»، یعنی هول بزرگ میکند،

بعد حضرت شمارش میفرماید:
اوّل؛ «عِنْدَ الْوَفَاهِ»، هنگام مرگ، هنگام مرگ انسان در فشار قرار میگیرد، در این موقعیّت آنچه برای او نافع است، رابطه دوستی با پیغمبر و اهل بیت او است.
دوم؛ «وَ الْقَبْرِ»، آنگاه که ازهاق روح میشود و روح از بدن خارج میشود، انسان وارد برزخ میشود. «وَ الْقَبْرِ»، یعنی انسان در برزخ هم تحت فشار است. آنچه که از آن فشار میکاهد، حبّ پیغمبر و حبّ به اهل بیت پیغمبر است.
سوم؛ «وَ عِنْدَ النُّشُورِ»، آنگاه که از برزخ عبور میکند و به عالم قیامت وارد میشود، از عالم برزخ برمیخیزد و به عالم قیامت وارد میشود، خُب وارد شد.
چهارم؛ «وَ عِنْدَ الْکتَابِ» آنگاه که نامه عمل را به دستش میدهند هم تحت فشار قرار میگیرد، این موقع نیز هول بزرگ دارد.
پنجم؛ «وَ عِنْدَ الْحِسَابِ»، یک وقت نامه عمل را دستش میدهند، یک وقت بررسی میکنند و اعمالی که در آن هست را به رخت میکشند. آنجاست که باز هم تحت فشار عظیم و بزرگی قرار میگیری.
ششم؛ «وَ عِنْدَ الْمِیزَانِ»، هنگام سنجش اعمال، آنجا هم زیر فشار قرار میگیری.
و بالاخره هفتم؛ «وَ عِنْدَ الصِّرَاط»، هنگام عبور از صراط هم همینطور است. انسان از این عالم که میخواهد عبور کند و به عالم قیامت برود، به قول ما تا منتهی الیه کار، هفت موطن را باید سیر کند. از اینجاها باید عبور کند که هرکدامش فشارهای بزرگ به انسان وارد می‌کند. هنگام مرگ است و قبر است و بعد هم نشر و برانگیخته شدن است و بعد موقع نامه عمل به دست دادن است و بررسی نامهحساب و بالاخره مسأله میزان و سنجش اعمال است و دست آخر عبور از صراط که ببیند به کجا میرسد.
همه این مواطن سخت فشار دارند. آنچه که از این فشارها میکاهد عبارت از حبّ به پیغمبر و حبّ به اهل بیت پیغمبر است، که اگر آن را همراه داشته باشد، برای او آرامش حاصل میشود.
من تقریباً روایت را ترجمه کردم، امّا یک تذکّر بدهم. در این که حبّ آنها نجات بخش انسان در همه مواطن بعد از دنیا است، شکّی نیست، امّا عمده این است که بتوانی این دوستی را آنگاه که زیر فشار قرار گرفتی، همراه داشته باشی. مهم این است که از این محبّتجدا نشوی. اگر این محبّت باشد، این پیوند، پیوند قلبی باشد، نجات بخش است. امّا خدا نکند که این محبّت سطحی باشد و عمق نداشته باشد. لذا انسان باید کوشش کند تا این پیوند عمق پیدا کند. چهکار کند که عمق پیدا کند؟ معصیت نکن!

بحار الانوار ج ۷ ص۲۴۸

آبان
5
1395

امر به معروف و نهی از منکر

عوارض و عواقب زیانبار گناه

بیماری‌های گوناگون در بدن آدمی عوارض مختلفی به بار می‌آورند. بعضی از آنها اگر درمان نشوند و از پیشروی آنها جلوگیری بعمل نیاید باعث هلاکت می‌شوند و به زندگی بیمار خاتمه می‌دهند. بعضی ازامراض گرچه مایه هلاکت نیستند ولی موجب اختلالاتی می‌شوند رنج و ناراحتی به بار می‌آورند و زندگی را تلخ و ناگوار می‌سازند. در هر صورت بیماری انحراف از مسیر طبیعت و از دست دادن سلامت است و باید با آن مبارزه کرد.

گناهان نیز در پیکر اجتماع عوارض و آثار مختلفی دارند و هر گناهی از جهت مادی یا معنوی در خانواده و اجتماع نتیجه زیانبخش بجای می‌گذارد و به نحوی مردم را از راه صحیح زندگی منحرف می کند و برای حفظ سلامت اجتماع باید با همه آنها مبارزه کرد اما بعضی از گناهان به قدری بزرگ و خطرناکند که اگر از آنها جلوگیری نشود و گناهکاران بی پروا به اعمال ناروای خویش ادامه دهند جامعه را به سقوط و تباهی می کشانند و مصایب جبران ناپذیری به بار می‌آورند. پیشوای گرامی اسلام اهمیت این قبیل گناهان را ضمن یک تشبیه به مسلمین فهمانده و مسئولیت آنان را در این باره خاطر نشان ساخته است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:« مردمی در کشتی می نشینند و به دریا می‌روند جایگاه های کشتی را بین خود تقسیم می کنند و هر فردی در نقطه ای مستقر می گردد. یکی از مسافرین به فکر سوارخ کردن کشتی می‌افتد. تبری به دست می‌گیرد و به قرارگاه خود می کوبد. همسفرها به وی می‌گویند: چه می‌کنی؟ جواب می‌دهد این نقطه متعلق به من و در اختیار من است هر کاری بخواهم انجام می‌دهم اگر مسافرین دستش را بگیرند و از این علمش باز دارند او و خودشان نجات می یابند و اگر آزادش بگذارند او و سایرین هلاک خواهند شد.»

لزوم مبارزه با افراد غیر مسئول و سرکش

مملکت به منزله کشتی است و افراد کشور همانند مسافران آن هستند. هر فردی موظف است حریم مملکت را محترم شمرده حقوق دیگران را رعایت نماید و به کارهای ضد اجتماعی و خلاف مصلحت دست نزند.

اگر نادانی بخواهد از آزادی فردی خود سوء استفاده کند و مرتکب گناه بزرگ و هلاکت بار شود مردم موظفند با او مبارزه نمایند او را از عمل نادرستش بازدارند و جامعه را از خطر رهایی بخشند و گرنه گناهکار مملکت را به سقوط و مردم را به نابودی می‌کشاند.

ضمانت اجرای قوانین

قوانین اسلام، الهی و آسمانی است و ضامن اجرای مقررات آن، ایمان به خدا و احساس مسئولیت در پیشگاه پروردگار است. مسلمانان واقعی به منظور اطاعت از اوامر الهی و جلب رضای او وظایف خود را به خوبی انجام می دهند و برای مصون ماندن از کیفر الهی پیرامون گناه و ناپاکی نمی‌گردند ولی از این جهت که تمام مردم دارای ایمان قوی نیستند و ممکن است به جرایم و جنایاتی دست بزنند قانونگذار برای حفظ سلامت اجتماع از یک طرف قوانین کیفری وضع نموده و گناهکار را طبق رای محکمه اسلامی مجازات می‌کند و از طرف دیگر مردم را ناظر اوضاع اجتماعی قرار داده و به عنوان امر به معروف و نهی از منکر آنان را مأمور نموده است که مراقب حسن اجرای قوانین باشند و از فرایض و خوبیها حمایت کنند و افراد را به انجام آنها وادار نمایند به گناه و ناپاکی اعتراض کنند مردم را از ارتکاب آنها بر حذر دارند و بدین وسیله موجبات سلامت و سعادت اجتماع را فراهم آورند.

هم اکنون در کشورهای زنده و آزاد جهان نظارت ملی و حق اعتراض به اعمال غیر قانونی و خلاف مصلحت وجود دارد ولی نکته قابل ملاحظه این است که در ممالک پیشرفته امروز الزام قانونی ندارند که حتما از حق نظارت خود استفاده کنند و به نارواییها اعتراض نمایند و اگر سکوت کنند مستحق کیفر باشند ولی در اسلام اعتراض به گناه از فرایض دینی است و با وجود شرایط نهی از منکر بر مسلمانان واجب است که حق قانونی خود را اعمال کند به گناهکار اعتراض نماید و مانع تبهکاری و گناه شود و اگر ساکت بماند و جرم را نادیده انگارد درپیشگاه الهی مؤاخذه شده و مسئول خواهد بود.

منابع:

  • مجموعه ورام ج۲ ص۲۹۴
  • گنج های بهشتی نراقی ص۱۷۹

 

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

آبان ۱۳۹۵
ش ی د س چ پ ج
« مهر   آذر »
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
2930