آبان
21
1395

احکام ارتباط بانامحرم درفضای مجازی

از نظر اسلام در حفظ حریم در ارتباط با نامحرم فرقی بین محیط واقعی و محیط مجازی نخواهد بود وارتباط در محیط مجازی همانند خلوت دو نامحرم است وچون کسی به آنجا راه ندارد ، بنابراین محل اشکال است. البته با توجه به احکام و متون اسلامی اگر خوف افتادن به حرام و قصد لذت بردن در میان نباشد، اشکالی وارد نیست . در تشخیص خوف و قصد لذت انسان خود مهمترین قاضی خویش است و از وضع خویش آگاه است .

باید توجه داشته باشیم گاه در شروع ارتباط با نامحرم هیچ قصد و احساس گناهی در میان نیست ولی چه بسا همین هم صحبتی ها غرایز جنسی افراد را تحریک کرده و یک الفت و محبت شهوانی بین مرد و زن ایجاد می شود واین نقطه ی آغاز انحراف و فساد است. بنابراین بر هر مسلمانی لازم است در برابر شکسته شدن مرزهای شرعی ایستادگی کند وچنانچه قصد بالا بردن آگاهی های خود را دارد ترجیحا به همجنسان خود مراجعه کند.

شکسته شدن قبح ارتباط با نامحرم
با توجه به اینکه اینترنت تبدیل به زبانی رایج، علی الخصوص بین جوانان شده است،یکی از مهمترین مسائلی که این روزها جامعه ما را تهدید می کند، شکسته شدن قبح ارتباط با نامحرم است.

البته ارتباط در این فضا (چت کردن) فی نفسه اشکالی ندارد اما در صورتی که مفسده داشته باشد و یا باعث گناه شود جایز نیست. چون شیطان وعده داده است بین دو نامحرم حاضر شود و تا آن دو را به گناه نکشد دست برندارد. به نظر می رسد پرداخت هرچه بیشتر و جامع تر به این موضوع از ضرورت های جامعه امروز علی الخصوص در دانشگاه ها و محیط های مذهبی می باشد چرا که با عباراتی نظیر اینکه ؛فضای مجازی ادبیات مخصوص به خود را دارد و رعایت آداب برخورد حضوری را در آن لزوم نمی دانند ، بسیاری از انحرافات شکل گرفته است .

احکام ارتباط با نامحرم در فضای مجازی

برای آگاهی از احکام ارتباط با نامحرم و در راس آنها چت کردن در فضای مجازی نظر خوانندگان را به سوالاتی که در این زمینه مطرح شده و در مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی طبق فتوای مراجع تقلید به آنها پاسخ داده شده است جلب می کنیم:

*آیا چت کردن با دختر حرام است؟

به نظر آیت الله مکارم با توجّه به این که این گونه ارتباط ها غالباً منشأ مفاسدى مى‏شود، جایز نیست. (۱)
پى نوشت :
۱- آیت الله مکارم ، استفتائات جدید، ج‏۳، ص: ۲۵۷ ،س ۶۸۳٫و ج۱، س۸۱۹ وج ۲، س ۱۰۴۹ .

*آیا چت کردن با جنس مخالف گناه دارد؟

چت کردن با نامحرم، در صورتی که نیاز و ضرورت در بین باشد و ارتباط چت بدون قصد لذت و بدون حرف های تحریک کننده و به مقدار ضرورت باشد، اشکال ندارد.
اگر ارتباط با قصد لذت جنسی باشد و یا حرف های تحریک کننده گفته شود و یا مفسده ای ایجاد کند، حرام است.
هم چنین ارتباط عادی با نامحرم درصورتی که ضرورت در بین نباشد، با توجه به این که هر نوع ارتباط دختر و پسر نامحرم، چه از طریق شبکه اینترنت و چت و چه از راههای دیگر غالبا منشأ فساد است، جایز نیست.
تجربه های مکرر نشان داده که رابطه های دختران و پسران دام های شیطان است و پیامد های منفی دارد. هم چنین صحبت کردن های غیر ضروری با نامحرم از مناسب ترین جایگاه های نفوذ شیطان است. ممکن است ناخود آگاه انسان را به روابط غیر اخلاقی سوق دهد.(۱)
پی نوشت:
۱- سؤال از دفتر آیت الله خامنه ای.

آیا چت کردن با دختر اشکال شرعی دارد؟

به صورت یک حکم کلی، چت کردن همانند دیگر صورت های صحبت کردن زن و مرد یا دختر و پسر نا محرم، اگر مفسده‏اى نداشته باشد و خوف وقوع در حرام نباشد و از روى شهوت صورت نگیرد، اشکالى ندارد.(۱)
بنابراین نظر، گفتگو از طریق اینترنت یا تلفن اگر مفسده ای نداشته باشد، اشکالی ندارد . ولی اگر حرف های شهوی مطرح شود ، یا از گفتگو و چت کردن شهوت ، تهییج شود ،جایز نیست و باید از آن پرهیز شود .
اما برخی مراجع در خصوص چت فتوا به حرمت داده و گفته اند: با توجه به اینکه ارتباط و نامه نگاری دختر و پسر نامحرم، چه از طریق شبکه اینترنت و چت و چه از راهای دیگر غالبا منشأ فساد است ،جایز نیست . چت کردن با نامحرم بدون ضرورت اشکال دارد و گناه است.(۲)

پى نوشت‏ها:
۱-توضیح المسائل مراجع , ج ۱ ،مسئله ۸۸۹٫
۲- آیت الله مکارم ،استفتا آت ،ج ۳،ص۲۵۷، س ۶۸۳؛
احکام بانوان، ص ۱۹۵،
آیت الله بهجت ،استفتاآت ،

آبان
21
1395

وضعیت گناهان در قیامت

حضرت علی(علیه السلام) در فرمایشی مهم گناهان را به سه دسته کلی تقسیم کرده‌ اند:

گناهانی که بخشیده می‌شوند

گناهانی که بخشیده نمی‌شوند

گناهانی‌ که‌ برای‌ مرتکبین‌ آنها، هم‌ امید عفو داریم‌ و هم‌ نگران‌ عذاب‌ هستیم‌.

اما گناه‌ مغفور، گناهی‌ است‌ که‌ خداوند بر اثر آن‌ بنده‌اش‌ را در دنیا عذاب‌ داده‌ است‌؛ و خداوند بزرگوارتر است‌ از آنکه‌ بندۀ‌ خود را دوبار عذاب‌ کند.

و امّا گناه‌ غیر مغفور، ستمی‌ است‌ که‌ بندگان‌ خدا بعضی‌ به‌ بعض‌ دگر می‌نمایند. خداوند‌ چون‌ برای‌ خلائق‌ ظاهر شود سوگندی‌ بزرگ‌ بر خویشتن‌ یاد کرده‌ است‌ و گفته‌ است‌:
سوگند به‌ عزت‌ و جلال‌ خودم‌ که‌ ستم‌ هیچ‌ ستمگری‌ نمی‌تواند از من‌ بگذرد، گر چه‌ ضربه‌ دستی‌ به‌ دستی‌ باشد و یا مالیدن‌ دستی‌ به‌ دستی‌ بوده‌ باشد و شاخی‌ باشد که‌ گوسفند شاخدار به‌ گوسفند بی‌شاخ‌ زده‌ باشد.
خداوند برای‌ بندگانش‌ قصاص‌ میکند، و حق بعضی‌ را از بعضی‌ دیگر می‌ستاند؛ بطوریکه‌ برای‌ هیچ‌ بنده‌ای‌ در نزد دیگری‌ تظلم‌ و دادخواهی‌ باقی‌ نماند. و سپس‌ همه‌ را به‌ معرض‌ حساب‌ گسیل‌ می‌نماید

اما گناه دسته سوم گناهی است که خدا آنرا بر مخلوقات پوشانده و به او توفیق توبه داده است و او از یک طرف از گناهش می‌ترسد و از طرف دیگر به رحمت خدایش امیدوار است.

و حال ما هم اینچنین است که هم امید به رحمت خدا داریم و هم از عذاب او میترسیم.

منبع
اصول الکافی، ج‏۲، ص ۴۴

آبان
21
1395

ماجرای حکمیت

صبح دوازدهم یا سیزدهم ماه صفر سال ۳۸ لشکر امیرالمومنین علیه السلام مهیای جنگ شدند، اما عمروعاص حیله نمود و دستور داد تا قرآن ها را بر نیزه کنند. صفوف جلو لشکر کفر، ورق هایی از قران و در دیگر صفوف هر کس هر چه داشت سر نیزه کرد! و فریاد می زدند: «لا حکم الا لله» منافقین مانند اشعث بن قیس، با تضعیف روحیه لشکر حضرت آنان را به اختیار حکمین ترغیب کردند. هر چه امیرالمومنین فرمودند که این نیرنگ است و من کلام الله ناطق هستم نتیجه نداد، سرانجام قرار شد هر لشکر حکمی از جانب خود معین کند تا حکم ایشان را هر دو طرف بپذیرند.

 معاویه عمرو عاص را معرفی کرد و امیرالمومنین علیه السلام فرمود: «اگر ناچار هستیم، عبدالله بن عباس و الا مالک اشتر نخعی حکم باشد.»

اشعث و جماعت قرّاء و حافظین که بعداً جزء خوارج شدند راضی به هیچکدام از این دو نشدند و گفتند: فقط عبدالله بن قیس یعنی ابوموسی اشعری. نفاق منافقین نتیجه داد و ابوموسی و عمروعاص در «دومه الجندل» که قلعه ای است بین مدینه و شام جمع شدند و با توجه به عداوتی که هر دو نسبت به اهل بیت علیهم السلام خصوصاً امیرالمؤمنین علیه السلام داشتند و با مکر و حیله عمروعاص حضرت را به ظاهر عزل کردند.

بدین ترتیب فردای آن روز در بین جمعیت ابوموسی به عمرو گفت: تو بایست و معاویه را از امارت خلع کن، تا من هم علی بن ابیطالب علیه السلام را خلع نمایم. عمروعاص گفت: من هرگز بر تو که عامل ابوبکر و عمر بوده ای و در ایمان و هجرت بر من تقدم داشته ای سبقت نمی گیرم! ابن عباس گفت: ابوموسی! پسر نابغه تو را فریب ندهد. ولی او به گفته ابن عباس گوش نداد و ایستاد و انگشتر از دست بیرون کردو گفت: من علی و معاویه را از خلافت عزل نمودم و ساکت شد.

عمروعاص ملعون ایستاد و گفت: مردم شنیدید که ابوموسی، علی را از خلافت عزل کرد من هم او را از خلافت عزل نموده و آن را برای معاویه بن ابی سفیان ثابت می نمایم که سزاوارتر است، و من به عنوان منصوب کردن معاویه، انگشتر به دست می کنم.

حکمین برای عوامفریبی فحش و دشنام بسیاری به هم دادند و دست به گریبان یکدیگر شدند و شریح بن هانی تازیانه ای بر سر عمروعاص زد.

ابوموسی از ترس یاران امیرالمؤمنین علیه السلام به مکه پناهنده شد. امیرالمومنین علیه السلام پس از این واقعه در قنوت نماز ابوموسی و سه نفر دیگر را این گونه لعن می فرمود: «اللهم العن معاویه و عمراً و اباالاعور السلمی و اباموسی الاشعری.»

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

آبان ۱۳۹۵
ش ی د س چ پ ج
« مهر   آذر »
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
2930