فروردین
15
1392

زمینه‌های فرهنگی و تربیتی گناه

برخی امور و مسائل فرهنگی و تربیتی زمینه را برای گناه افراد فراهم می کنند. برخی از آنها عبارتند از:

 جهل و حماقت
جهل و حماقت، زمینه گناه را در انسان به وجود آورده و او را به سوى گناه مى کشاند. جهل به خدا، جهل به هدف از آفرینش، جهل به قوانین خلقت، جهل به زشتى گناه و آثار آن.
چنانکه یک فرد جاهل و بى سواد غذاى آلوده به میکروب را بر اثر جهل به آسانى مى خورد، ولى یک دکتر میکروب شناس، هرگز آن را نمى خورد.
در دوران جاهلیت که گناهان گوناگون، سراسر زندگى مردم را گرفته بود، بیشتر بر اثر جهل و حماقت بود.

در اینجا به ذکر چند نمونه مى پردازیم:
١ – امام على (علیه السلام) در عهدنامه خود به مالک اشتر می فرماید: «لا یجترى على الله الا جاهل شقى»: گستاخى و جرأت بر (نافرمانى) خدا را جز جاهل و شقى روا نمی دارد.
٢- و نیز از گفتار آن حضرت است: «الجهل معدن الشر، الجهل اصل کل شر، الجهل یفسدالمعاد» :جهل مرکز زشتى است، جهل ریشه و پایه زشتى است، جهل موجب تباهى معاد انسان است».
٣ – امام صادق (علیه السلام) به سماعه فرمود: عقل و لشکرش را بشناس و همچنین جهل و لشکرش را بشناس. سپس ٧۵ خصلت زشت را به عنوان لشکر جهل برشمرد.


قوانین و سنت هاى غلط بشرى
انسان هنگامى از آلودگى ها و گناهان مختلف نجات می یابد که در پرتوی قانون کامل و اجراى آن قانون زندگى کند، قانونى که تمام ویژگى هاى ساختار انسان را مورد توجه دقیق قرار داده و آنچه را که موجب تکامل بشر و باعث رستگارى و نجات او از انحرافات و کژراهه ها است تامین نماید. چنین قانونى جز قانون الهى نخواهد بود. چرا که خداوند آفریدگار انسان و به تمام خصوصیات روحى و جسمى او آگاه می باشد و می داند که چه قانون و برنامه اى انسان را رستگار می سازد. روى این اساس نتیجه می گیریم که قوانین غلط بشرى یکى از عوامل و زمینه هاى فرهنگى گناه است چرا که این قوانین بجاى آنکه نجات بخش باشد گمراه کننده است.
در اینجا فهرست وار به ذکر بعضى از قوانین غلط بشرى می پردازیم:
١- آزادى بى قید زنان و کشف حجاب.
٢ – لغو قوانین قصاص و حدود و دیات.
٣ – ازدواج با همجنس (همجنس بازى)
۴ – آزادى زن در طلاق دادن شوهر.
۵ – اختلاط مدارس دختر و پسر.
۶ – شرایط سنگین قانون ازدواج.
٧ – گناه شمردن ازدواج موقت و آزادى زناى با رضایت.
٨ – قانونى بودن مشروبات الکلى.
٩- قانونى بودن کورتاژ.
 قانونى بودن ربا.۱۰
 معلم مرد براى شاگردان زن و معلم زن براى شاگردان مرد.۱۱
قانونى بودن قماربازى.۱۲
 آزادى فیلم ها و عکس هاى سکسى و….۱۳
این امور و امثال آن، هر کدام منشا و زمینه ساز گناهان بوده و جامعه و فرد را به تباهى و انحراف می کشکنند.

التقاط و تحریف
یکى از عوامل فرهنگى زمینه ساز گناه، مساله التقاط و تحریف قانون الهى است التقاط و تحریف عبارت از آن است که قانون الهى را تغییر داده و دستکارى کنند؛ مقدارى از قوانین بشرى در داخل آن کرده و معجونى از قانون بشرى درست کنند که سر از بدعت و دین سازى بیرون می آورد و آن را به عنوان قانون خدا معرفى نمایند.
امیرمؤمنان على (علیه السلام) در گفتارى می فرماید: «اگر باطل کاملا از حق جدا می شد بر جویندگان حقیقت پوشیده نمى ماند و اگر حق از باطل، خالص و جدا می شد زبان دشمنان (از بدگویى به حق) قطع می گردید. ولى قسمتى از حق و قسمتى از باطل را می گیرند و به هم می آمیزند اینجاست که شیطان بر دوستان خود چیره مى شود».
در اسلام، حفظ حریم قانون بسیار مورد توجه و تاکید قرار گرفته و از قانون شکنى و التقاط و بدعت گذارى که تجاوز از حریم قانون است شدیدا نهى و منع شده است.

فارس بن حاتم از دروغگویان و غلات مشهور و بدع تگذاران بود و مردم را به مذهب فاسد خود دعوت می کرد، امام هادى (علیه السلام) به اباجنید دستور داد تا فارس را اعدام کند و امام حسن عسکرى (علیه السلام) خون او را هدر دانست و بهشت را براى قاتل او ضامن گردید. سرانجام اباجنید آن بدعت گذار را کشت.

 گفتار و کتب ضاله
یکى از زمینه هاى فرهنگى گناه و انحراف کتب گمراه کننده و یا وسایل تبلیغاتى گمراه کننده و یا گوش دادن به سخنان گمراه کننده می باشد. بنابراین در اسلام خواندن کتب ضاله حرام است.

چنانکه در تاریخ دیده می شود دشمنان با انتشار کتب گمراه کننده مردم را از راه حق باز داشته و به سوى باطل می کشانند به عنوان نمونه: وقتى که اسلام ظهور کرد دانشمندان یهود موقعیت خود را در خطر دیدند، بنابراین اوصافى را که درباره پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) در تورات آمده بود تغییر دادند و صفاتى ضد آن را در تورات نوشتند تا عوام یهود به سوى اسلام جذب نشوند. قرآن در سرزنش آنان می فرماید: «فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هذا من عندالله لیشتروا به ثمنا قلیلا فویل لهم مما کتبت ایدیهم و ویل لهم مما یکسبون»: واى بر آنها که مطالبى با دست خود مى نویسند سپس آن را به خدا نسبت مى دهند تا به بهاى کمى آن را بفروشند. واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند و واى بر آنها از آنچه از این راه به دست آوردند (بقره، ٧٨).
نظیر این مطلب در آیه ۶ سوره لقمان آمده که در تفسیر آن می خوانیم: تاجر مشرکى که به فارس آمده بود، داستانهاى رستم و اسفندیار را فرا گرفت و به حجاز بازگشت و گفت: اگر محمد (صلى الله علیه وآله) داستان عاد و ثمود می گوید، من هم داستان رستم و اسفندیار مى گویم که آیه مذکور در سرزنش او نازل شد.
امام جواد (علیه السلام) می فرماید: «من اصغى الى ناطق فقد عبده فان کان الناطق عن الله فقد عبد الله و ان کان الناطق ینطق عن لسان ابلیس فقد عبد الابلیس»: کسى که به (گفتار) گوینده اى گوش فرا دهد او را بندگى کرده است بنابراین اگر گوینده از خدا و دستورات او سخن می گوید شنونده او خدا را عبادت کرده و اگر از شیطان سخن مى گوید شنونده او شیطان را عبادت نموده است

 تلقین و تقلید
در مسایل تربیتى و فرهنگى یکى از عوامل زمینه ساز، تلقین و تقلید است که اگر شایسته و بر اساس صحیح باشند زمینه ساز کارهاى نیک می گردند و گرنه زمینه ساز گناه می شوند.
تلقین
در قرآن بعضى از عناوین تکرار شده که این تکرار علاوه بر فواید دیگر یکنوع تلقین و زمینه سوق دادن بشر به سوى این عناوین می باشد مانند: الله، اله، «ان الله على کل شیى قدیر» (خداوند بر هر چیز تواناست) و … این تکرارها بیشتر جنبه تلقینى دارد تا گوش جان ما، این امور را مکرر در مکرر بشنود و این مطالب در اعماق جان، نقش ببندد.
تقلید
یکى از موضوعات فرهنگى زمینه ساز گناه تقلید کورکورانه است.
تقلید داراى اقسامى است: ١- تقلید عالم از عالم ٢ – تقلید عالم از جاهل ٣- تقلید جاهل از جاهل ۴- تقلید جاهل از عالم.
در میان این اقسام تنها نوع چهارم صحیح است و نوع اول نیز گاهى صحیح و گاهى ناصحیح است. اما تقلید جاهل از جاهل و یا تقلید عالم از جاهل، تقلید کورکورانه است و گاهى زمینه ساز بسیارى از مفاسد و جنایات مى شود. تقلید کورکورانه یعنى عدم استقلال، وابستگى ذلیلانه به دیگران و به دنبال آن مدپرستى و هرزه گرایى و زندگى پوچ و طفیلى.
در قرآن می خوانیم: هنگامى که رسولان خدا مردم را به توحید و ترک بت پرستى دعوت می کردند بت پرستان در پاسخ مى گفتند: «ان انتم الا بشر مثلنا تریدون ان تصدونا عما کان یعبد آباؤنا»: شما انسا نهایى مانند ما هستید و می خواهید ما را از آنچه پدرانمان می پرستیدند باز دارید (ابراهیم، ١٠).
تقلید کورکورانه از نیاکان یک منطق سستى است که مشرکان در برابر پیامبران اقامه می کردند و همین منطق بى اساس نمی گذاشت که از گناهان و انحرافات عقیدتى و اخلاقى خود دست بکشند.

 شخصیت گرایى
یکى دیگر از زمینه هاى فرهنگى گناه، شخصیت گرایى است. روشن است که انسان در زندگى نیاز به الگو دارد و الگو باید یک انسان کامل باشد تا به پیروى از آن بتوان به اهداف عالى انسانى نایل گردید. همیشه وجود الگوها و سرمشق هاى بزرگ در زندگى انسان وسیله مؤثرى براى تربیت آنها بوده است و انسان طبعا الگوگرا است و در تمام ابعاد زندگى می خواهد، شخصى را الگوى خود سازد و به دنبال او حرکت کند، ولى اگر فرهنگ صحیحى در جامعه نباشد، الگوهاى دروغین، جایگزین الگوهاى صحیح شده، و در این رهگذر ضربات سنگینى بر انسانیت وارد می گردد.
باید کاملا توجه داشت که الگوهاى دروغین و شخصیت هاى مصنوعى و تراشیده، یکى از بلاهاى بزرگ و زمینه هاى فساد و گناه است و باید در این راستا با کمال دقت و احتیاط گام برداشت.

 کتمان و انکار حق
کتمان (پوشاندن و انکار کردن) حق، کتمان علم و کتمان هرگونه ارزشى، یکى دیگر از عوامل فرهنگى زمینه ساز گناه است که موجب انحراف و برچیده شدن حق و ارزشها در جامعه مى شود، در نتیجه قرآن شدیدا از آن نهى کرده است: «و لا تلبسوا الحق بالباطل و تکتموا الحق و انتم تعلمون»: وحق را با باطل نیامیزید و حقایق را با اینکه مى دانید، کتمان نکنید (بقره،۴٢).
و در آیه ١۵٩ همین سوره، کتمان کنندگان حق مشمول لعن خدا و لعنت کنندگان قرار گرفته اند.
رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) فرمودند: «من سئل عن علم یعلمه فکتم لجم یوم القیامه بلجام من نار»: هر گاه از دانایى چیزى سؤال شود ولى او با اینکه جواب پرسش را مى داند کتمان کند، در قیامت افسارى از آتش بر دهان او زده شود

منبع: کتاب گناه شناسی محسن قرائتی .

فروردین
15
1392

چه کنیم گناه نکنیم؟!

سوال: چرا بعضی اوقات دچار اشتباه و گناه می‌شویم؟
علمای اخلاق می‌گویند: منشا و انگیزه گناهان، سه قوه است: قوه شهویّه، قوه غضبیّه، قوه وهمیّه .
قوه شهویّه، انسان را به افراط در لذت‌خواهی نفسانی، می‌کشاند، که سرانجامش، غرق شدن در فحشا و زشتی‌ها است .
قوهّ غضبیّه، انسان را به ظلم، طغیان، آزار رسانی و تجاوز، وادار می‌کند.
قوهّ وهمیّه، برتری طلبی، انحصار جویی، تکبر و روح خودخواهی را در انسان زنده می‌کند و او را به گناهان بزرگی وارد می‌نماید.
به این مثال توجه کنید: آب، در عین حال که مایه حیات تمامی جانداران از انسان، حیوان و گیاه می‌باشد، اگر مهار نشود به صورت سیلابی جریان می‌یابد و باعث نابودی حیات بشر می‌شود؛ بنابراین حتی این پدیده حیات‌بخش نیز نیاز به سدسازی و مهار دارد و در صورتی برای بشر مفید خواهد بود که به هنگام نیاز در کانال کنترل شده خاصی قرار گیرد و از دریچه مخصوصی، به مقدار نیاز، جریان یابد، در غیر این صورت طغیان می‌کند و دیوانه‌وار به باغ‌ها و کشتزارها و خانه‌ها سرازیر شده و همه را ویران خواهد ساخت.
در مورد انسان نیز، نیروی غضب برای دفاع و شهوت برای بقای نسل لازم است، ولی اگر این دو غریزه بر اثر افسار گسیختگی طغیان کنند، موجب بروز جنایات ویرانگر و انحرافات جنسی و بی عفتی خواهند شد.
در نتیجه اگر بخواهیم جامعه را از لوث گناه پاک سازیم، و یا وجود خویش را از آلودگی گناه، حفظ کنیم ، راهی جز کنترل و تعدیل غرایز و تمایلات نفسانی نداریم.

حل مشکل:
۱- گناه‌شناسی: مبارزه مستقیم با گناه از طریق شناخت گناهان و تفکر در آثار و عواقب دنیوی و اخروی آنها.
۲- گناه‌زدایی: مبارزه اساسی و غیر مستقیم با گناه از طریق مبارزه با زمینه‌های گناه و تقویت زمینه‌های صلاح.
در یک نگرش کلی و کلان می‌توان به این نتیجه رسید که زمینه گناه در انسان چیزی جز ضعف شناخت و اراده نیست.

اینک با طرح سوال‌های کوتاه و پاسخ آنها به گشودن راه کمک می‌نماییم.
۱. چرا باید خودمان را بشناسیم؟ چون اگر استعداد بی نهایت و ارزش‌های وجودی خود را نشناسیم، هرگز حرکتی نخواهیم کرد، تمام حرکت تکالی انسان بسته به نوع و عمق شناخت انسان نسبت به ارزش‌های وجودی خود است.
۲. چرا باید هستی را شناسایی نماییم؟ چون انسان خلاصه هستی است و با هماهنگ و همراه شدن با هستی و قرب به خدای هستی و رنگ خدایی گرفتن به کمال می‌رسد، اگر هستی را نشناسد نمی‌داند چه باید کند به عبارت دیگر انسان قانون کمال را از هستی فرا می‌گیرد.
۳. نقش دین در زندگی انسان چیست؟ آدمی با زبان هستی آشنا نیست و نیاز به مترجم دارد. دین ترجمان هستی است و به نحو بسیار ظریفی انسان را به رنگ هستی در می‌آورد. تمام دین در جهت به خدا رسیدن و قرب الهی برنامه‌ریزی شده است.
۴. در نهایت دانستن سرنوشت انسان در حیات اخروی و معاد چه کمکی به انسان می‌کند؟ معاد و قیامت، فردای زندگی انسان است، فردایی که باید آن را بسازد و تا ابدیت در آن بماند، باید بداند رهسپار کدام وادی و مسافر کدام اقلیم وجود است، باید برای فردای خود چه توشه‌ای فراهم کند و چه مقدار به کار و کوشش بپردازد. ببیند با چه کسی می‌خواهد همراه و همنشین شود و از همین نشئه با او آشنا و همراه شود تا در قیامت با مشکل روبرو نگردد.

یکی از مهمترین مراحل خودسازی، رفع زمینه‌های گرایش به گناه است.
نقش ذکر و یاد خدا:
ذکر خدا آثار مثبت فراوانی دارد. «ذکر» از آن جهت که با ذاکر اتحاد وجودی می‌یابد و باعث حضور خداوند در دل و جان مومن است، موجب می‌شود که ذاکر خود را در محضر خدا حاضر ببیند، و از کمال قرب او بهره‌مند شود. در نتیجه بر محور حیا از بسیاری از افکار پلید و اخلاق زشت و اعمال نکوهیده احتراز می‌کند.

دستور العمل:
۱- ترک زمینه گناه:
الف- کنترل چشم: امام صادق(علیه السلام) فرمود: نظر دوختن تیری مسموم از تیرهای ابلیس است و چه بسا نگاهی که حسرت درازمدتی را (در دل) به ارث بگذارد.»[۱] تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.
ب- کنترل گوش: باید از شنیدنی‌هایی که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینه‌ساز حرام هستند پرهیز شود. مانند موسیقی حرام، صدای شهوت انگیز نامحرم و … .
ج- ترک همنشینی با دوستان ناباب: دوستانی که باعث می‌شوند انسان گناه را مزمزه کند، در واقع دشمن هستند و باید از آنها پرهیز کرد.
از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده: حضرت از همراهی و سخن گفتن و رفیق بودن با پنج کس را نهی فرموده: کذاب، گناهکار، بخیل، احمق و کسی که قطع رحم کرده است.[۲]
۲- ترک فکر گناه: ترک زمینه گناه سهم به سزایی در ترک فکر گناه دارد. سعی نمایید فکر گناه را به یاد خدای تبدیل نمایید.
۳- اشتغال به برنامه شبانه‌روزی: حتما باید شبانه‌روز خود را با برنامه‌ریزی صحیح و متناسب وضع روحی و جسمی خود پر کنید و هیچ ساعت بیکاری نداشته باشید تا نفس شما را مشغول کند. در اوقات بیکاری وسوسه‌های نفس و شیطان به سراغ انسان می‌آید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه می‌کشاند امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) فرمود: به راستی و حقیقت که این نفس، (انسان را) پیوسته و مرتب به بدی امر می‌کند در نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کاری نگمارد) نفس او را به سمت گناهان می‌کشاند.»[۳]
۴- روزه گرفتن: روزه گرفتن قوای حیوانی و شهوانی انسان را تضعیف می‌کند اگر قوای شهوانی ضعیف گشت قهراً فکر گناه هم کم رنگ می‌شود. امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمودند: هرگاه شکم پر شود طغیان می‌کند.[۴] مفهومش این است اگر شکم پر نشود طغیان نمی‌کند و بهترین نوع جوع و گرسنگی همان روزه گرفتن است.
تذکر این نکته بسیار ضروری است که اولاً: روزه نباید برای بدن ضرری داشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانیا: برای کارهای روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود و نه مخل، فقط روزهای دوشنبه و پنج شنبه باشد نه بیشتر، ولی در هر صورت اگر برای روزه گرفتن عذری است مورد بعدی یعنی ورزش دو برابر شود.
دوستانی که باعث می‌شوند انسان گناه را مزمزه کند، در واقع دشمن هستند و باید از آنها پرهیز کرد.
۵- ورزش: هر روز ورزش لازم است البته آن ورزش‌هایی باشد که برای بدن ضرری ندارد مثل نرم دویدن و نرم طناب زدن و انجام حرکت‌های کششی و اگر برای روزه گرفتن عذری هست زمان ورزش دو برابر شود مثلاً از بیست دقیقه به چهل دقیقه افزایش یابد.

چند توصیه:
– هیچ گناهی را کوچک نشمارید.
– در ابتدای روز با خدای متعال شرط کنید که گناه نکنید و در طول روز مراقب اعمال و رفتار خود باشید و در پایان روز از خویش حساب بکشید. اگر از عملکرد خویش راضی بودید، خدای را شکر گویید و در صورتی که راضی نبودید، بر خویش سخت بگیرید.
– بدانید که همواره در محضر خدای بزرگ هستید، او بر سراسر وجود شما اشراف دارد و از ظاهر و باطن شما آگاه است.
– از خداوند با دعا و نیایش استعانت و استمداد بجویید، زیرا که خود فرمود: اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هیچ کدام به فضیلت و تزکیه روی نمی‌آوردید.[۵]
– اعمال و عادات نیکو را جایگزین رفتار ناپسند نمایید؛ مانند شرکت دائمی در نماز جماعت، نماز شب و دعا.
قرآن کریم می‌فرماید: خوبی‌ها سرانجام، میدان را بر بدی‌ها تنگ خواهد کرد و آنها را از بین خواهد برد.[۶]
– مطالعه پیرامون زندگی پارسایان و زاهدان و مطالعه کتب اخلاقی را فراموش نکنید.

منابع:
۱- گناه‌شناسی، محسن قرائتی .
۲- گناهان کبیره، شهید دستغیب.
۳- قیامت و قرآن، شهید دستغیب. (تفسیر سوره طور).



[۱] سفینه البحار، شیخ عباس قمی، ماده نظر

[۲] سفینه البحار، شیخ عباس قمی، ماده صحب

[۳] الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سرّ الاسراء، استاد علی سعادت پرور، ج ۱، ص ۵۴۴، ح ۴

[۴] المحجه البیضاء، ملا محسن فیض کاشانی، ج ۵، ص ۱۵۰.

[۵] نور، آیه ۲۱.

[۶] هود، آیه ۱۱۴.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

فروردین ۱۳۹۱
ش ی د س چ پ ج
« اسفند   اردیبهشت »
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930