21
1392
گردنبند با برکت حضرت زهرا (س)
حضرت امام صادق علیهالسلام از طریق پدرش از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل مى کند که بعد از خواندن نماز عصر در کنار پیامبر صلى اللَّه علیه و آله نشسته بودیم ناگه پیرمردى وارد شد و عرض کرد: یا رسولاللَّه! گرسنه ام سیرم کن، عریانم بپوشان، فقیرم کمکم کن.
پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: برادر عرب! من چیزى در اختیار ندارم که تو را کمک کنم، ولى تو را به سراغ کسى مى فرستم که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند، او کسى است که با مال و جان ایثار مىکند.
هم اکنون برو به سراغ خانه ى فاطمه… عرب به همراه بلال به منزل فاطمه علیهاالسلام رفت، (در این تاریخ منزل او در کنار خانه ى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بود) بعد از سلام و مدح اهلبیت وضع خود و دیدار با پیامبر را به اطلاع آن بانو رسانید. (در این حدیث آمده است که فاطمه و على علیهمالسلام مانند خود پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله سه روز بود که گرسنه بودند و چیزى در اختیار نداشتند، و پیامبر الهى آگاهانه از این وضع، مرد عرب را به سراغ فاطمه علیهاالسلام فرستاد) حضرت زهرا علیهاالسلام نخست پوستى که بر روى آن مى خوابیدند به عرب داد و گفت جز این در خانه چیزى نداریم، ولى عرب آن را نگرفت و پس داد.
سپس فاطمه علیهاالسلام دست به گردنبند برد که یادگار و هدیه دختر حمزه سیدالشهداء بود، آن را به عرب داد و فرمود: بگیر، آن را بفروش مشکل خود را برطرف کن. عرب گردنبند را گرفت و شادمان خانه امیدش را ترک گفت و به حضور پیامبر صلى اللَّه علیه و آله رسید و پس از سخنانى سرانجام عمار یاسر آن را خرید و در عوض بیست دینار و دویست درهم، یک دست لباس و یک رأس مرکب داد و اعرابى فقیر را خوشحال نمود… عمار گردنبند را به خانه آورد، آن را به عطر معطر ساخت و در برد یمانى گذاشت و تحویل غلامش داد و فرمود: «غلام! این گردنبند را به پیامبر صلى اللَّه علیه و آله تحویل ده، تو را نیز به آن حضرت بخشیدم.»
غلام به حضور پیامبر صلى اللَّه علیه و آله رسید و جریان را به عرض آن بزرگوار رسانید، رسول خدا نیز فرمود: همین گردنبند را به فاطمه علیهاالسلام برسان و تو را به فاطمه بخشیدم. غلام به در خانه فاطمه علیهاالسلام آمد و پس از عرض ادب و سلام گفت: اى دختر پیامبر این گردنبند را پدرت مرحمت کرد و مرا به تو بخشید.
فاطمه علیهاالسلام گردنبند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد کرد. در این هنگام غلام خندید و گفت: چه گردنبند بابرکتى؟! گرسنه را سیر کرد، عریان را پوشاند، فقیرى را غنى ساخت، بردهاى را آزاد کرد و خود به صاحب اصلیش برگشت.
بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۵۶، ح ۵۰- جلاءالعیون شبر، ج ۱، ص ۱۴۴- عوالم، ج ۱۱، ص ۱۸۴
21
1392
دعای جوشن کبیر
این دعا در کتابهاى بلد الامین و مصباح کفعمى آمده،از حضرت سیّد الساجدین علیه السّلام،از پدر ایشان از جدّ بزرگوارش حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله روایت شده:این دعا را جبرئیل براى آن حضرت در یکى از جنگها فرود آورد،درحالىکه زره سنگینى بر تن آن جناب بود به گونهاى که سنگینى آن بدن مبارک آن حضرت را به درد آورده بود.
جبرئیل عرضه داشت:یا محمّد پروردگارت به تو سلام میرساند و میفرماید:این جوشن(زره) را از تن خود بیرون کن و این دعا را بخوان که براى تو و امّتت موجب ایمنى است.سپس شرحى در فضیلت این دعا ذکر فرموده که اینجا جاى بیان تمام آن نیست ولى به برخى از آن اشاره مىکنیم از جمله آنکه هرکه آن را بر کفنش بنویسد،خدا به احترام آن او را به آتش نمىافکند و و هرکه آن را در اول ماه رمضان با نیّت خالص و دلى پاک بخواند،حق تعالى بهرهمندى را روزى او مىکند،و براى وى هفتاد هزار فرشته مىآفریند که خدا را تسبیح و تقدیس کنند و ثوابش را براى او قرار دهند.
در ادامه نیز فضیلت زیادى نقل کرده تا آنکه فرمود:هرکه آن را در ماه رمضان سه بار بخواند،خدا بدن او را بر آتش جهنم حرام مىکند،و بهشت را براى او واجب مىگرداند،و دو فرشته را بر او مىگمارد تا او را از گناهان حفظ کنند،و در طول زندگى خود در امان خدا باشد و در پایان روایت آمده:امام حسین علیه السّلام فرمود:پدرم على بن ابیطالب علیه السّلام به حفظ این دعا وصیّت کرد،و نیز اینکه آن را بر کفن ایشان بنیوسم و به اهل خود تعلیم دهم و آنان را به خواندنش ترغیب نمایم.
این دعا مشتمل بر هزار نام از نامهاى خدا است و اسم اعظم نیز در آن است. فقیر گوید:از این روایت دو نکته استفاده مىشود،اوّل:استحباب نوشتن این دعا بر کفن چنانکه علاّمه بحر العلوم(عطر مرقده) در کتاب«الدرّه»به آن اشاره فرموده است:
وَسُنَّ اَنْ یُکْتَبَ بالاْکْفانِ شَهادَهُ الاِسْلامِ وَالاِیمانِ
شد مستحب نوشتن بر اکفان#گواه بر اسلام و هم بر ایمان
وَهکَذا کِتابَهُ الْقُرْانِ وَالْجَوْشَنُ المَنْعُوتُ بِالاْمانِ
و هم نوشتن کتاب قرآن#و جوشن آن دعاى امن و امان
دومّ:استحباب خواندن این دعا در اوّل ماه رمضان،و امّا درباره قرائت آن در خصوص شبهاى قدر باید گفت، ذکرى از آن در این روایت نیامده است ولى علاّمه مجلسى قدس سره روحه در کتاب«زاد المعاد»آن را در ضمن اعمال شبهاى قدر ذکر نموده است و در پارهاى از روایات نیز وارد شده که دعاى«جوشن کبیر»را در هر یک از شبهاى قدر بخوانند.و براى ما در این مقام فرمایش علاّمه مجلسى احلّه اللّه دار المقام کافى است. در هر صورت این دعا مشتمل بر صد بند است،و هر بندى مشتمل بر ده نام از نامهاى خداست که در آخر هر بند باید گفت:
سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ
و در کتاب «بلد الامین»آمده است که در آغاز هر بند«بسم اللّه»بگوید و در آخرش:
سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ یا اءرْحَمَ الرّاحِمینَ
منزّهى تو اى که معبودى جز تو نیست،فریادرس فریادرس بر محّمد و خاندانش درود فرست و ما را اى پروردگار از آتش رهایى بخش،اى سرچشمه هیبت و کرامت،اى مهربانترین مهربانان.و آن دعا این است:
و آن دُعا این است :
21
1392
دعای عدیله
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانىاش همیشگى است
شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائِما بِالْقِسْطِ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ الْعَاصِی الْمُحْتَاجُ الْحَقِیرُ أَشْهَدُ لِمُنْعِمِی وَ خَالِقِی وَ رَازِقِی وَ مُکْرِمِی کَمَا شَهِدَ لِذَاتِهِ وَ شَهِدَتْ لَهُ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ مِنْ عِبَادِهِ بِأَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ ذُو النِّعَمِ وَ الْإِحْسَانِ وَ الْکَرَمِ وَ الامْتِنَانِ قَادِرٌ أَزَلِیٌّ عَالِمٌ أَبَدِیٌّ حَیٌّ أَحَدِیٌّ مَوْجُودٌ سَرْمَدِیٌّ سَمِیعٌ بَصِیرٌ ،
خدا برپا دارنده عدلوداد گواهى داد که معبودى جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش نیز گواهند که معبودى جز او نیست هم او که عزّتمند و حکمتمدار است،همانا دین راستین نزد خدا اسلام است و من بنده ناتوان گنهکار نافرمان نیازمند ناچیز تو گواهى مىدهم به نعمتدهنده و آفریننده و روزىبخش و اکرام کننده خویش،چنانکه خود گواهى،داد بر یگانگى ذاتش و هم گواهى دادند فرشتگان و صاحبان دانش از بندگانش بر اینکه معبودى جز او نیست،هم او که صاحب نعمتها و احسان و کرم و بخشش است،آن تواناى بىابتدا داناى بىانتها،زنده یکتا،موجود همیشگى،شنواى بینا،
مُرِیدٌ کَارِهٌ مُدْرِکٌ صَمَدِیٌّ یَسْتَحِقُّ هَذِهِ الصِّفَاتِ وَ هُوَ عَلَى مَا هُوَ عَلَیْهِ فِی عِزِّ صِفَاتِهِ کَانَ قَوِیّا قَبْلَ وُجُودِ الْقُدْرَهِ وَ الْقُوَّهِ وَ کَانَ عَلِیما قَبْلَ إِیجَادِ الْعِلْمِ وَ الْعِلَّهِ لَمْ یَزَلْ سُلْطَانا إِذْ لا مَمْلَکَهَ وَ لا مَالَ وَ لَمْ یَزَلْ سُبْحَانا عَلَى جَمِیعِ الْأَحْوَالِ وُجُودُهُ قَبْلَ الْقَبْلِ فِی أَزَلِ الْآزَالِ وَ بَقَاؤُهُ بَعْدَ الْبَعْدِ مِنْ غَیْرِ انْتِقَالٍ وَ لا زَوَالٍ غَنِیٌّ فِی الْأَوَّلِ وَ الْآخِرِ مُسْتَغْنٍ فِی الْبَاطِنِ وَ الظَّاهِرِ لا جَوْرَ فِی قَضِیَّتِهِ وَ لا مَیْلَ فِی مَشِیَّتِهِ وَ لا ظُلْمَ فِی تَقْدِیرِهِ وَ لا مَهْرَبَ مِنْ حُکُومَتِهِ وَ لا مَلْجَأَ مِنْ سَطَوَاتِهِ وَ لا مَنْجَى مِنْ نَقِمَاتِهِ ،
خواهان ناخواه،دریابنده بىنیازى،که او شایسته این صفات است و او در پرده عزّ صفات خویش آنگونه است که تنها خود داند توانا بود پیش از پیدایش توانایى و نیرو،دانا بود پیش از آفریدن دانش و آفرینش،همواره پادشاه بود آنگاه که نه کشورى بود و نه مالى،و همیشه منزّه بود در همه حال، وجودش پیش از پیش بود در آغاز محض،و بقایش بعد از بعد است بدون جابجایى و دگرگونى، توانگر است در آغاز و انجام،بىنیاز است در باطن و ظاهر،در داورىاش ستمى نیست و در ارادهاش انحرافى وجود ندارد،و در تقدیرش بیدادى به چشم نمىخورد،و از حکومتش راه گریزى نیست،و از شدّت خشمش پناهگاهى وجود ندارد و از انتقامش راه نجاتى نمىباشد،
21
1392
دعای یستشیر
سیّد ابن طاووس در کتاب«مهج الدعوات»از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل کرده:حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله این دعا را به من تعلیم داد و امر فرمود آن را درهرحال و براى هر سختى و آسانى بخوانم و نیز آن را به جانشین خود تعلیم دهم و خواندن این دعا را ترک نگویم تا حق تعالى را ملاقات کنم و نیز فرمود:یا على این دعا را هر صبح و هر شام بخوان زیرا که گنجى از گنجهاى عرش الهى است. ابىّ بن کعب،به پیشگاه حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله التماس کرد که آن حضرت فضیلت این دعا را بیان نماید،حضرت اندکى از ثواب بسیار آن را بیان فرمود.هرکه مىخواهد به کتاب«مهج الدعوات»مراجعه نماید.متن دعا این است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانىاش همیشگى است
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبِینُ الْمُدَبِّرُ بِلا وَزِیرٍ وَ لا خَلْقٍ مِنْ عِبَادِهِ یَسْتَشِیرُ الْأَوَّلُ غَیْرُ مَوْصُوفٍ [مَصْرُوفٍ] وَ الْبَاقِی بَعْدَ فَنَاءِ الْخَلْقِ الْعَظِیمُ الرُّبُوبِیَّهِ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ [الْأَرْضِ] وَ فَاطِرُهُمَا وَ مُبْتَدِعُهُمَا بِغَیْرِ عَمَدٍ خَلَقَهُمَا وَ فَتَقَهُمَا فَتْقا فَقَامَتِ السَّمَاوَاتُ طَائِعَاتٍ بِأَمْرِهِ وَ اسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُونَ بِأَوْتَادِهَا فَوْقَ الْمَاءِ ثُمَّ عَلا رَبُّنَا فِی السَّمَاوَاتِ الْعُلَى الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ وَ مَا بَیْنَهُمَا وَ مَا تَحْتَ الثَّرَى،
ستایش خدا را که معبودى جز او نیست،آن فرمانرواى بر حق آشکار،تدبیرگر،هستى بىآنکه او را وزیرى باشد و یا با آفریدهاى از بندگانش مشورت نماید،آغازى است که در وصف نگنجد و پابرجاست پس از فناى آفریدگان، پرودگارىاش بس بزرگ است،روشنایى آسمانها و زمینها و آفریننده و پدیدآورنده آن دو است،آسمان و زمین را بىستون آفرید،و از هم گشودشان گشودنى چشمگیر،پس آمانها به فرمان او بر پا شدند،و زمینها با کوههایشان بر فراز آب جا گرفت،سپس بلندى گرفت پروردگار ما در آسمانهاى بلند،خدا بخشاینده بر فرمانرواى یهستى چیره گشت، تنها از آن اوست آنچه در آسمانها و زمین است و هر آنچه بین آن دو و آنچه زیر خاک است،
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر فروردین ۲۱, ۱۳۹۲
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت فروردین ۲۱, ۱۳۹۲
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان فروردین ۲۱, ۱۳۹۲
- سجده شکر فروردین ۲۱, ۱۳۹۲
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر فروردین ۲۱, ۱۳۹۲