آذر
25
1393

ره عشق؛ تفسیر سوره کهف ۲۰

حجت‌الاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی:

بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏
وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداه وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَه الْحَیاه الدُّنْیا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً (۲۸)
ترجمه
اى پیامبر، خود را با کسانی که هر بامداد و شامگاه پروردگارشان را می‌خوانند و خشنودی او را خواهان هستند؛ شکیبادار و پایبند آنان باش و دیدگانت را از آنان- به سوی توانگران کفرپیشه- مگردان که آرایش زندگى این دنیا را بخواهى و از آن کس که ما دلش را از یاد خود غافل کردیم و از پى هواى خویش رفته و کارش افراط و تفریط و نادیده‌گرفتن حق است، پیروى مکن.
تفسیر
خداوند وکیل مومنان تهیدست
آیه از آیاتی است که بسیار به مومنان نوید می‌دهد، در سوره مبارکه مزمل آیه ۹ می‌فرماید: «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلاً» «خدا را وکیل خود بگیر» و در آیات متعدی می‌فرماید که کسی که به خدا توکل می‌کند چنین وکالتی برای او کافی است: «وَ تَوَکَّلْ عَلَى الله وَ کَفى‏ بِالله وَکِیلاً» [احزاب: ۳] آیه شریفه‌ای که در خدمت آن هستیم از نمونه‌های آیاتی است که نشان می‌دهد خداوند چگونه وکیل‌مدافع مومنان است. گروهی از صنادید قریش نزد پیامبر خدا «صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم» آمدند و دیدند جمعی از مومنان تهیدست چون سلمان، بلال، عمار و ابوذر نزد ایشان نشسته‌اند و تقاضا کردند که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم این جمع را- در زمانی که آنان در محضر حضرت هستند- از خود دور کند. و آیه شریفه به دفاع از مومنان نازل شد و قلب پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم را به آنان گرم کرد. [تفسیر القمی: ۲/۳۵، المیزان:  ۷/۱۱۰] و این پیشنهادی است که البته پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم نپذیرفتند، زیرا به پبامبران گذشته هم چنین پیشنهاداتی می‌شد و آن بزرگواران آن را رد می‌کردند.
روش گردنکشان
گردنکشان در طول تاریخ از گذشته دور تاکنون حاضر نیستند که با افراد فقیر و تهی‌دست دور هم جمع شوند و بیان می‌کنند یکی از دلایلی که حاضر به قبول دعوت پیامبران الهی نیستند، حضور همین گروه مومن تهی‌دست و فقیر در اطراف پیامبران است.  قرآن نقل می‌فرماید کافران قوم نوح به ایشان عرض کردند:
«فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما نَراکَ إِلَّا بَشَراً مِثْلَنا وَ ما نَراکَ اتَّبَعَکَ إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَراذِلُنا بادِیَ الرَّأْیِ وَ ما نَرى‏ لَکُمْ عَلَیْنا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کاذِبِینَ» [هود: ۲۷]  «اشراف قوم او که کافر شدند، به او گفتند: ما تو را جز بشرى همانند خود نمى‌بینیم و نمى‏بینیم از تو جز کسانى که در نخستین نگاه فرومایگان ما هستند کسى پیروى کرده باشد و شما را بر خودمان هیچ برترى نمى‏بینیم. بلکه شما را دروغگو مى‏پنداریم.» یعنی آنان مومنان را فرومایه می‌دانستند. کلام آنان این بود که اگر این فرومایگان را رها کنی ما امکان دارد به تو بپیوندیم. حضرت‌نوح هم قاطعانه پاسخ می‌دادند: «وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُون‏» [هود: ۲۹] «و من کسانی را که ایمان آورده‌اند، از خود نمی‌رانم. آنان پروردگار خود را ملاقات می‌کنند اما من شما را گروهی نادان می‌بینم.» یعنی آنانی را که شما فرومایه می‌پندارید، قلبی آکنده از ایمان به خدا دارند و در مقابل شما نادانید که حقیقت ایمان آنان را نمی‌توانید ببینید.
دستوری جامع
اما خطاب آیه به پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم است، با این وجود در حقیقت خطاب به همه جامعه اسلامی بویژه رهبران و علمای آن است: «وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداه وَ الْعَشِیِّ» «پیامبر ما، دل به کافران مرفه نبند که آنان ایمان ندارند، بلکه با کسانى شکیبا باش که هرصبح و شام پروردگارشان را مى‏خوانند و خشنودى او را مى‏طلبند.» یعنی همواره پایبند و همراه این گروه باش زیرا آنان صبحگاه تا شامگاهان یعنی کل روزگار خود ملازم با یاد خدا هستند. در سوره مبارکه انعام آیه ۵۲ نیز چنین دستور می‌دهد: «وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداه وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَه‏ ما عَلَیْکَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ وَ ما مِنْ حِسابِکَ عَلَیْهِمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمِینَ». «و ‌ای پیامبر ما از خود دور نساز کسانى را که پروردگارشان را در بامداد و شامگاه مى‏خوانند و در آن حال رضاى او مى‏جویند. هیچ از حساب آنان بر تو نیست و هیچ از حساب تو بر ایشان نیست تا برانیشان و در نتیجه از ستمکاران باشى»‏ ملاحظه بکنید که چگونه خداوند از مومنان فقیر دفاع می‌کند، طرد و بیرون‌راندن مومنان ستم و ظلم است. مومنانی که صبحگاهان و شامگاهان به یاد خدا هستند و نماز بر پا می‌دارند.
خواست خالصانه خدا
آری! آنان تنها برای خدا زندگی می‌کنند: «یُرِیدُونَ وَجْهَهُ» «وجه به معنای چهره و نیت و قصد است، [تفسیر ادبی قرآن: ۱/۳۱۱] و «یُرِیدُونَ وَجْهَهُ» یعنی خواست‌شان وجه الله است و خالصانه همه وجودشان متوجه خداست و نزدیکی به او را می‌جویند [المیزان: ۱۳/۳۰۲] و طبعاً هیچ‌گاه به گناه آلوده نمی‌شوند. کسی که همواره خواستش وجه خداست، او در پیشگاه خداوند آبرومند است: «وَجِیهاً فِی الْدُّنْیَا وَ الْآخِرَه.. وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ» [آل‌عمران: ۴۵]  و خداوند مدافع او است. حال که چنین است، با آنان در راه خدا استقامت بورز و همواره با این جماعت باش. [تفسیر ابن‌عربی (تاویلات عبدالرزاق) ۱/۱۹۵]
 دو  نهی پس از امر
«وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَه الْحَیاه الدُّنْیا»  مبادا برای زندگی بی‌ارزش دنیا که برای اهل آن آراسته شده است، دیدگانت را از آنان برگردانی و از ایشان چشم‌پوشی کنی. [المیزان: همان] چشمان تو از مومنانی که چنین هستند به سوی ثروتمندان برنگردد که مومنان فقیر را نبینی و چشم‌اندازت توانگران باشد. آیه شریفه دو نهی دارد: یکی چشم از مومنان فقیر برنگردان و از آنان چشم‌پوشی نکن. دوم چشم‌انداز تو توانگران که ایمان ندارند، نباشد. برخی به دنبال زینت زندگی دنیویی هستند و همه توجه‌شان به توانگران است و آنان را احترام می‌کنند و بزرگ می‌پندارند و از فقیران و ناتوانان روی برمی‌گردانند اما در مقابل قرآن فرمان می‌دهد که چشم‌انداز شما جوانمردان مومن باشد، هرچند که فقیر و ناتوان جلوه کنند. زیرا آنان دارای طهارت روح هستند و از دو جهان آزادند.
نهی سوم
«وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا» این نهی سوم است، از کسانی که ما دل‌شان را از یاد خود غافل کرده‌ایم، پیروی مکن. چه بسیار از زراندوزان که همه وجودشان متوجه ثروت و مکنت‌شان است و دیگر توانی ندارند که یاد خدا باشند. این بیچاره‌ها توجه‌شان به دنیاست و قلبشان از  یاد خدا تهی است و گرفتار کج‌رویی هستند جز نابودی و هلاکت خود و پیروانشان را فریاد نمی‌زنند. روشن است که پیروی از آنان جز هلاکت و نابودی ثمری ندارد، به این دلیل می‌فرماید از چنین افرادی تبعیت نکنید.
دلیل نهی
بعد دلیلش را بیان می‌فرماید: «وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» چنین افرادی که قلبشان بیمار شده است، دو مشکل درونی دارند، اولاً خودشان تابع هواهای نفسانی هستند، فرمانده وجود آنان هواهای نفسانیشان است و ثانیاً و چون اهل افراط و تفریط هستند، کار و فرمان‌شان نادیده‌گرفتن حق است و نتیجه پیروی از آنان خروج از راه مستقیم الهی است.
تذکری برای ما
چنانچه ملاحظه فرمودید، قرآن ما را- بویژه رهبران مسلمان و کارگزاران دولت اسلامی و علما را- فرمانی جامع می‌دهد که این فرمان هم جهت امر دارد که آنان موظف هستند همواره با مومنان تهیدستی باشند که بدنه اصلی دین خدا هستند و هم جهت نهی که مبادا به دلیل توجه به دنیای زودگذر؛ چشم‌اندازتان توانگرانی باشد که خدا را فراموش کرده‌اند و به نادیده‌گرفتن حق فرمان می‌دهند که در این صورت نظام اسلامی از حقیقت خودش تهی می‌شود و کارگزاران نظام اسلامی به جانب افراط و تفریط کشانده می‌شوند.

آذر
25
1393

حنظله بن اسعد شبامی

او، حنظله شامى و عجلى نیز نامیده شده است ولى مامقانی، شامی بودن وى را ردّ مى‏ کند.
نام پدر وی سعد، و سعید هم درج شده است. شیخ طوسی، اسعد بن حنظله شبامی را نیز از یاران امام حسین علیه السلام برشمرده. ولى مرحوم شوشتری عقیده دارد وى، همان حنظله بن اسعد شبامى است. که نام پدر (اسعد) به نام فرزند (حنظله) تبدیل شده است. به گفته مؤلّف قاموس الرجال، سعد بن حنظله تمیمی نیز همان حنظله شبامى مى ‏باشد. ولى محمد مهدى شمس‏ الدین تصحیف و اشتباه در این حالت را بسیار بعید مى ‏داند. زیرا حنظله، شبامى و از اعراب جنوب و سعد، تمیمى و از اعراب شمال است.

حنظله مردی فصیح، بلیغ و شجاع بود. او از چهره ‏های سرشناس و شجاع شیعه‌ ی -کوفه‌- و سخنوری فصیح و قاری قرآن بود. او پسری به نام علی داشت که در تاریخ از او یاد شده است. ابن شهر آشوب از او با نام «حنظله بن عمرو الشیبانی» یاد کرده است. او، پیک امام حسین علیه السلام در کربلا بود و در روزهای قبل از جنگ از طرف آن حضرت برای عمر بن ‌سعد پیام می ‏برد.

روز عاشورا نزد امام حسین علیه السلام آمد و مقابل آن بزرگوار ایستاد. صورت و سینه خود را سپر شمشیرها و تیرها و نیزه ‏ها قرار داد. و خطاب به سپاه کوفه آیات ذیل را تلاوت کرد:
یَا قَوْمِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ مِثْلَ یَوْمِ الْأَحْزَابِ• مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَمَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِبَادِ• وَیَا قَوْمِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّنَادِی• یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ مَا لَکُمْ مِنْ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَمَنْ یُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
ای قوم! من از -روزی- مثل روز دسته‏ ها -ی مخالف خدا- بر شما می‏ترسم. -از سرنوشتی‏- نظیر سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و کسانی که پس از آنها -آمدند.- و -گرنه‏- خدا بر بندگان -خود- ستم نمی‏ خواهد. و ای قوم! من بر شما از روزی که مردم، یکدیگر را -به یاری هم‏- ندا درمی‏ دهند بیم دارم؛ روزی که پشت‏ کنان باز می‏ گردید -در حالی که‏- برای شما در برابر خدا هیچ حمایت‏ گری نیست؛ و هر که را خدا گمراه کند او را راهبری نیست.
آن‏گاه گفت: ای قوم! حسین را می ‏کشید پس خداوند شما را به عذابی -سخت‏- هلاک کند. «وَقدْ خابَ مَنِ افْتَری» ؛ «و هر که دروغ بندد نومید می‏ گردد.» امام علیه السلام به او گفت: ای پسر اسعد! خدا تو را رحمت کند. این مردم، هماندم که دعوت حقّت را نپذیرفتند و حمله کردند که تو و یارانت را جایز بشمارند مستحقّ عذاب شدند، چه رسد به حال که برادران نیکوکارت را کشته‏ اند. حنظله عرض کرد: راست گفتی، فدایت شوم.
شما از من داناتر و در خواندن دشمن به حقّ شایسته‏ تری. آیا ما به سوی آخرت نمی‏ رویم و به برادرانمان ملحق نمی ‏شویم؟ حضرت فرمود: «سوی ملک جاودان روان شو که از دنیا و آنچه در آن است بهتر می‏ باشد.» حنظله گفت: «سلام بر تو ای اباعبدالله، درود خدا بر شما و خاندانت باد. خدا ما را در بهشت به یکدیگر بشناساند.» امام علیه السلام فرمود: آمین، آمین. آن‏ گاه حنظله از سیّدالشهدا علیه السلام رخصت طلبید و پس از بریر عازم میدان شد

در زیارت ناحیه مقدسه آمده: السلام علی حَنظله بن اسعد الشبامی؛ درود بر حنظله پسر اسعد شبامی.

 

منابع:

  • رجال شیخ طوسی
  • ابصار العین
  • مناقب آل ابی طالب
  • تاریخ الامم و الملوک
  • مقتل الحسین علیه السلام
  • بحارالانوار
  • موسوعه کلمات الامام الحسین علیه السلام
  • اقبال الاعمال
  • لهوف
  • تاریخ طبری
  • ارشاد

 

آذر
25
1393

حق زبان

و اما حق اللسان فاکرامه عن الخنى و تعویده على الخیر و حمله على الادب و اجمامه إلا لموضع الحاجه و المنفعه للدین و الدنیا و اعفائه عن الفضول الشنعه القلیله الفائده التى لا یؤمن ضررها مع قله عائدتها و بعد شاهد العقل و الدلیل علیه و تزین العاقل بعقله حسن سیرته فى لسانه و لا قوه الا بالله العلى العظیم.
ترجمه:

اما حق زبانت بر تو آنست که از فحشا و منکرات دورش نگهداری و به گفتن کلمات خوب و نافع عادتش دهی و وادارش کنی که با ادب وخوب سخن گوید
و از زیاد گفتن و بیخود چرخیدن در دهان منعش نمائی تا سکوت را رعایت کند مگر در جائی که نیاز به تکلم باشد و نفعی برای دنیا و آخرت داشته باشد و نگذاری سخنی
که فائده و نفعی ندارد و جز ضرر و زیان حاصلی در آن متصور نیست؛ از دهان تو خارج شود بعد از آنکه عقل و نقل بر مضر بودن و بد بودن آن دلالت دارد؛ زیرا که
زینت عاقل به عقلش در خوبی گفتار و درست سخن گفتن است و حول و قوه ای نیست مگر به حول و قوه خداوند بزرگ.

آذر
25
1393

دعای ساعت چهارم

ساعت چهارم:از ارتفاع نهار تا زوال شمس[هنگام ظهر شرعى]است،و به على بن الحسین علیهما السّلام منسوب است:
اَللّهُمَّ صَفا نُورُکَ فى اَتَمِّ عَظَمَتِکَ وَ عَلا ضِیآؤُکَ فى اَبْهى ضَوْئِکَ اَسْئَلُکَ بِنُورِکَ الَّذى نَوَّرْتَ بِهِ السَّمواتِ وَ الاَْرَضینَ وَ قَصَمْتَ بِهِ الْجَبابِرَهَ وَاَحْیَیْتَ بِهِ الاَْمْواتَ وَ اَمَتَّ بِهِ الاَْحْیآءَ وَ جَمَعْتَ بِهِ الْمُتَفَرِّقَ وَ فَرَّقْتَ بِهِ الْمُجْتَمِعَ وَ اَتْمَمْتَ بِهِ الْکَلِماتِ وَ اَقَمْتَ بِهِ السَّمواتِ اَسْئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیِّکَ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِعلیه السلام الذّآبِّ عَنْ دینِکَ وَالْمُجاهِدِ فى سَبیلِکَ وَ اُقَدِّمُهُ بَیْنَ یَدَىْ حَوآئِجى اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى کَذا وَ کَذا
خدایا خالص شد نورت در کامل‏ترین بزرگى‏ ات،و برتر شد تابشت در زیباترین پرتوت،از تو مى‏خواهم به نورت‏ که با آن آسمانها و زمین را روشن کردى،و گردنکشان را شکستى،و زنده کردى مردگان را، و زندگان را میراندى،و پراکنده‏ها را جمع نمودى،و جمع ‏شده‏ ها را پراکندى،و کلمات را کامل نمودى، و آسمانها را به پا ساختى،از تو مى‏خواهم به حق ولىّ‏ ات على بن الحسین(درود خدا بر ایشان)،آن‏ مدافع از دینت،و کوشنده در راهت،و او را پیش مى‏اندازم پیشاپیش خواسته‏ هایم اینکه بر محمّد و خاندان‏ محمّد درود فرستى و با من چنین و چنان کنى.

آذر
25
1393

دعای پنجم:درباره خود و دوستان

نیایش در باره خود و دوستانش

 وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السّلَامُ لِنَفْسِهِ و لِأَهْلِ وَلَایَتِهِ

یَا مَنْ لَا تَنْقَضِی عَجَائِبُ عَظَمَتِهِ، صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ احْجُبْنَا عَنِ الْإِلْحَادِ فِی عَظَمَتِکَ‏
وَ یَا مَنْ لَا تَنْتَهِی مُدّهُ مُلْکِهِ، صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعْتِقْ رِقَابَنَا مِنْ نَقِمَتِکَ.
وَ یَا مَنْ لَا تَفْنَى خَزَائِنُ رَحْمَتِهِ، صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ لَنَا نَصِیباً فِی رَحْمَتِکَ.
وَ یَا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُؤْیَتِهِ الْأَبْصَارُ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَدْنِنَا إِلَى قُرْبِکَ‏
وَ یَا مَنْ تَصْغُرُ عِنْدَ خَطَرِهِ الْأَخْطَارُ، صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ کَرّمْنَا عَلَیْکَ.
وَ یَا مَنْ تَظْهَرُ عِنْدَهُ بَوَاطِنُ الْأَخْبَارِ، صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَفْضَحْنَا لَدَیْکَ.
اللّهُمّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَهِ الْوَهّابِینَ بِهِبَتِکَ، وَ اکْفِنَا وَحْشَهَ الْقَاطِعِینَ بِصِلَتِکَ حَتّى لَا نَرْغَبَ إِلَى أَحَدٍ مَعَ بَذْلِکَ، وَ لَا نَسْتَوْحِشَ مِنْ أَحَدٍ مَعَ فَضْلِکَ.
اللّهُمّ فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ کِدْ لَنَا وَ لَا تَکِدْ عَلَیْنَا، وَ امْکُرْ لَنَا وَ لَا تَمْکُرْ بِنَا، وَ أَدِلْ لَنَا وَ لَا تُدِلْ مِنّا.
اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ قِنَا مِنْکَ، وَ احْفَظْنَا بِکَ، وَ اهْدِنَا إِلَیْکَ، وَ لَا تُبَاعِدْنَا عَنْکَ إِنّ مَنْ تَقِهِ یَسْلَمْ وَ مَنْ تَهْدِهِ یَعْلَمْ، وَ مَنْ تُقَرّبْهُ إِلَیْکَ یَغْنَمْ.
اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکْفِنَا حَدّ نَوَائِبِ الزّمَانِ، وَ شَرّ مَصَایِدِ الشّیْطَانِ، وَ مَرَارَهَ صَوْلَهِ السّلْطَانِ.
اللّهُمّ إِنّمَا یَکْتَفِی الْمُکْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوّتِکَ، فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکْفِنَا، وَ إِنّمَا یُعْطِی الْمُعْطُونَ مِنْ فَضْلِ جِدَتِکَ، فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعْطِنَا، وَ إِنّمَا یَهْتَدِی الْمُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِکَ، فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اهْدِنَا.
اللّهُمّ إِنّکَ مَنْ وَاَلَیْتَ لَمْ یَضْرُرْهُ خِذْلَانُ الْخَاذِلِینَ، وَ مَنْ أَعْطَیْتَ لَمْ یَنْقُصْهُ مَنْعُ الْمَانِعِینَ، وَ مَنْ هَدَیْتَ لَمْ یُغْوِهِ إِضْلَالُ الْمُضِلّینَ‏
فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ امْنَعْنَا بِعِزّکَ مِنْ عِبَادِکَ، وَ أَغْنِنَا عَنْ غَیْرِکَ بِإِرْفَادِکَ، وَ اسْلُکْ بِنَا سَبِیلَ الْحَقّ بِإِرْشَادِکَ.
اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ سَلَامَهَ قُلُوبِنَا فِی ذِکْرِ عَظَمَتِکَ، وَ فَرَاغَ أَبْدَانِنَا فِی شُکْرِ نِعْمَتِکَ، وَ انْطِلَاقَ أَلْسِنَتِنَا فِی وَصْفِ مِنّتِکَ.
اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ دُعَاتِکَ الدّاعِینَ إِلَیْکَ، وَ هُدَاتِکَ الدّالّینَ عَلَیْکَ، وَ مِنْ خَاصّتِکَ الْخَاصّینَ لَدَیْکَ، یَا أَرْحَمَ الرّاحِمِینَ.

 

ترجمه :
اى کسى که شگفتى‏هاى عظمتت پایان نمى‏پذیرد بر محمد و آلش رحمت فرست و ما را از جدال در عظمت بازدار. و اى کسى که مدت پادشاهیت به آخر نمى‏رسد، بر محمد و آلش رحمت فرست. و گردنهاى ما را از بند عقاب خود آزاد ساز. و اى کسى که خزانه‏هاى رحمتت فنا نمى‏پذیرد بر محمد و آلش رحمت فرست و براى ما در رحمت خود بهره‏اى بر قرار کن. و اى کسى که دیدگان از دیدنت فرو مى‏مانند، بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را به ساحت قرب خود نزدیک ساز. و اى کسى که در برابر قدر و منزلتت قدرها و منزلتها خوار و بى‏مقدار است، بر محمد و آلش رحمت فرست و ما را نزد خود گرامى دار. و اى کسى که اسرار اخبار در نظرت آشکار است، بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را نزد خود رسوا مساز.
خدایا به برکت بخشش خود ما را از بخشش بخشندگان بى‏نیاز فرما، و با پیوستن خود ما را از وحشت کسانى که از ما مى‏برند نگهدار. تا با وجود بخشش تو به در دیگرى روى نیاوریم و با وجود احسان تو از احدى نهراسیم.
خدایا پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و به نفع ما تدبیر فرماى و بر ضرر ما تدبیر منماى، و مکر خود را در باره دشمنان ما قرار داده و متوجه ما مساز و ما را پیروزى ده و دیگران را بر ما پیروز مگردان.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را از خشم خود نگاهدار و به لطف خود حفظ کن و بسوى خود رهبرى نما و از خود دور مگردان. زیرا هر که را که تو نگاه دارى سالم مى‏ماند، و هر که را که تو هدایت کنى دانا مى‏شود و هر که را تو مقرب سازى غنیمت مى‏برد.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را از تندى و سختى مصائب روزگار و شر دامهاى شیطان و تلخى قهر سلطان نگاه دار.
خدایا همانا که بى‏نیازان به فضل قوت تو بى‏نیاز مى‏شوند، پس بر محمد و آلش رحمت فرست و ما را بى‏نیاز کن، و همانا که عطا کنندگان از مازاد عطاى تو مى‏بخشند، پس بر محمد و آلش رحمت فرست و دست عطإ؛ّّ به جانب ما بگشاى. و همانا که راه یافتگان در پرتو نور ذات تو راه مى‏یابند، پس بر محمد و آلش رحمت فرست و ما را رهبرى نماى .
خدایا هر که را تو یارى دهى خوار ساختن خوار کنندگان به او زیان نرساند و هر که را تو عطا کنى امساک ممسکان از او نکاهد. و هر که را تو هدایت کنى گمراه ساختن گمراه کنندگان از راه نبرد. پس بر محمد و آلش رحمت فرست. و ما را به قوت خود از شر بندگانت بازدار، و به عطاى خویش از غیر خود بى‏نیاز فرماى و در پرتو ارشاد خود به راه حق رهسپار ساز.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و سلامت دلهاى ما را در یادکردن عظمت خود و آسایش بدنهامان را در شکر نعمت خود و چر بز بانیمان را در توصیف عطاى خود قرار ده.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را از دعوت کنندگانت که بسوى تو دلالت مى‏کنند و از خاصانت که نزد تو اختصاص یافته‏اند قرار ده، اى مهربان‏ترین مهربانان.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

آذر ۱۳۹۳
ش ی د س چ پ ج
« آبان   دی »
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
2930