آبان
17
1392

بأی ذنب قتلت ؟؟!!

آغوش مهربان پدر تو را در خود جای می دهد و چشمان او بر تو می گرید. تو مولود کربلایی. تو شش ماهه عاشورایی. تو آمده بودی که فقط در قافله عشاق بمانی. تو آمده بودی که همسفر کربلا شوی. تو آمده بودی که حج را ناتمام بنهی. میلاد تو شادی را غریبانه کنار می زند و اشک را در چشمان همه جاری می سازد. آخر، تو از زندگی، فقط تشنگی و عطش و شهادت را دریافتی. تو آمده بودی که به شهادت آبرو دهی. تو کوچکترین قربانی هستی؛ اما با همه کوچکی، حماسه ات بی هماورد بود و نام تو در ردیف اول عشقبازان عاشورا حک شد. سلام بر نام بلندت که زمزمه مستان است، ای علی اصغر (ع).

بأی ذنب قتلت ؟؟!!

یکى از فرزندان امام حسین«ع» که شیر خوار بود و از تشنگى، روز عاشورا بى تــــــــــاب شـــــده بود. امام ،خطاب به دشمن فرمود:از یاران و فرزندانم،کسى جز این کودک نمانده است.نمى ‏بینید که چگونه از تشنگى بى تاب است؟ در«نفس المهموم» آمده است که فرمود:«ان لم ترحمونى فارحموا هذا الطفل» « اگر به من رحم نمی کنید , به این طفل رحم کنید» . امام در حال گفتگو بود که تیرى از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم على اصغر را درید. امام حسین«ع» خون گلوى او را گرفت و به آسمان پاشید.در کتابهاى مقتل،هم از«على اصغر»یاد شده،هم از طفل رضیع(کودک شیرخوار – عبد الله الرضیع) و در اینکه دو کودک بوده یا هر دو یکى است،اختلاف است.

علی اصغر به خاطر بچگی عملاً نقشی در قیام نداشتند, اما از نظر روحی و روانی و عاطفی نقش به سزایی داشتند. با شهادتش مردمی که هنوز یک جو از شرافت و بزرگواری در نهادشان بود, فهمیدند که دشمن بسیار قسی القلب , بی عاطفه و بی رحم است که حتی به طفل شیرخواره رحم نکرده است .

در زیارت ناحیه مقدسه،درباره این کودک شهید،آمده است:«السلام على عبد الله بن الحسین،الطفل الرضیع،المرمى الصریع،المتشحط دما،المصعد دمه فى السماء،المذبوح بالسهم فى حجر ابیه،لعن الله رامیه حرمله بن کاهل الأسدى وذویه». و در یکى از زیارتنامه‏ هاى عاشورا آمده است:«و على ولدک على الأصغر الذى فجعت به»از این کودک،با عنوانهاى شیرخواره،شش ماهه،باب الحوایج،طفل رضیع و … یاد مى‏شود و قنداقه و گهواره از مفاهیمى است که در ارتباط با او آورده مى‏شود.

«على اصغر،یعنى درخشانترین چهره کربلا،بزرگترین سند مظلومیت و معتبرترین زاویه شهادت …چشم تاریخ،هیچ وزنه‏اى را در تاریخ شهادت،به چنین سنگینى ندیده است.» على اصغر را«باب الحوائج»مى‏دانند،گر چه طفل رضیع و کودک کوچک است، اما مقامش نزد خدا والاست.

آبان
17
1392

عزاداری بانوان

پرسش: آیا جایز است زنان با حفظ حجاب و پوشیدن لباس خاصی که بدن آنان را بپوشاند در دسته‌های سینه زنی و زنجیر زنی شرکت کنند؟

پاسخ: شرکت زنان در دسته‌های سینه‌زنی و زنجیر زنی شایسته نیست. (۱)

پرسش: در مجالس زنانه زنان مداحی و سخنرانی می‌کنند و صدای آنها به گوش مردان رهگذر می‌رسد آیا این عمل جایز است؟

پاسخ: شنیدن صدای ایشان اگر در معرض ریبه و لذت نباشد حرام نیست. (۲)

پرسش: سینه زدن زنان با حفظ حجاب چه صورتی دارد؟

پاسخ: اشکال ندارد. (۳)

پرسش: آرایش برای خانم‌ها در ماه محرم و صفر یا شهادت و وفات معصومین علیهم السلام چه حکمی دارد؟

پاسخ: حرام نیست ولی سزاوار است در ایام شهادت رعایت احترام را بنمایند. (۴)

پرسش: مرسوم است که خانم‌ها در دو ماه عزاداری سرور و سالار شهیدان ماه محرم و سفر صورت خود را اصلاح نمی‌کنند آیا این کار شرعا ایراد دارد؟

پاسخ: این کار اشکالی ندارد اصلاح کردن هم مانعی ندارد. البته سزاوار است در روزهای عزا از این کار پرهیز شود. (۵)

پرسش: آیا خواندن زن در مجالس عزاداری با علم او به اینکه مردان نامحرم صدای او را می‌شنوند جایز است؟

پاسخ: اگر مفسده داشته باشد باید از آن اجتناب شود.(۶)

پرسش: آیا برپا کردن مجلس عزاداری و یا جشن و مهمانی گرفتن بدون اذن شوهر و بی‌رضایت او جایز است؟

پاسخ: بدون اذن شوهر جایز نیست مگر احراز رضایت شود. (۷)

پرسش: حرکت زنان با وضع نامناسب به دنبال هیأت‌های عزاداری که موجب بروز گناهان و آلودگی‌هایی می‌شود چه صورتی دارد؟ برای عزاداری بانوان چه روشی را توصیه می‌فرمایید؟

پاسخ: عزاداری خامس آل عبا علیه السلام و سایر معصومین علیهم السلام از بهترین زمینه‌های قرب به خداست و مردان و زنان باید طوری رفتار کنند که آمیخته با خلاف شرع نشود.(۸)

منابع:

۱. استفتائات جدید مکارم ج۱ ص۱۵۸ س۵۷؛ استفتائات امام خمینی ره ج۳ س۳۷ و ۳۴

۲. جامع المسائل فاضل ج۱ س۲۱۸۲، اجوبه الاستفتائات خامنه‌ای س ۱۱۴۵

۳. استفتائات بهجت ج۴ س۶۳۸۸

۴. احکام بانوان مکارم ص۲۴۶ س۸۹۴

۵. همان ص ۲۴۶

۶. اجوبه الاستفتائات ج۲ ص۱۳۲ س ۳۷۳

۷. جامع المسائل فاضل ج۱ ص۶۲۵ س۲۱۱۸

۸. استفتائات مکارم ج۳ س۵۰۴

آبان
17
1392

روز چهارم محرم:مصیبت فرزندان و برادران زینب

841

السلام ای دختر شاه نجف                              السلام ای صابر صحرای طف

السلام ای چادر زهرا به سر                         السلام ای نور خورشید و قمر

 امان از دل زینب… شیر زنی که در یک نیمروز، پسران و برادران و برادر زادگان و پسر عموهایش را بر خاک و خون مشاهده کرد و سر آنان را بر نیزه دید…

روز عاشورا ، هنگامی که ناگزیر بودن کارزار مسجّل شد، اصحاب نگذاشتند که تا زنده هستند فرزندان رسول خدا صلوات الله علیه به میدان روند و کشته شوند. اما هنگامی که تمامی یاران امام علیه السلام جانفشانی کردند و به شهادت رسیدند، نوبت اهل بیت پیامبر صلوات الله علیه شد که خود را فدای حق و حقیقت نمایند.

در این لحظات سخت فرزندان علی علیه السلام، جعفر طیار، عقیل، امام حسن علیه السلام و سیدالشهداء علیه السلام گردهم آمدند، یکدیگر را در آغوش کشیدند و با هم وداع کردند.

در حدیثی است از رسول خدا صلوات الله علیه که روزی به چند تن از جوانان قریش نگریست که صورتهایی زیبا و نورانی داشتند. پیامبر صلوات الله علیه با دیدن آنان اندوهگین شد. پرسیدند: «یا رسول الله! تو را چه شد؟» فرمود: «ما خاندانی هستیم که خداوند، آخرت را برای ما برگزیده است نه دنیا را. یه یاد آوردم آنچه را که امت من بر سر فرزندانم خواهند آورد و آنان را می‌کشند یا آواره می‌سازند».

از بین افراد خاندان نبوت که در کربلا به دست لشکر یزید به شهادت رسیدند سه نفر فرزندان عبدالله بن جعفر طیّار (یعنی فرزندان حضرت زینب) و سه نفر دیگر از آنان برادران تنی حضرت ابوالفضل‌العباس علیه السلام (یعنی برادارن حضرت زینب) بودند.

فرزندان زینب س

«عون»، «محمد» و «عبیدالله» سه پسر عبدالله بن جعفر و حضرت زینب سلام الله علیها بودند که به همراه مادر خویش در رکاب امام علیه السلام به کربلا آمده بودند.

آنان وقتی که تنهایی دایی و امام خویش را دیدند یک به یک به میدان رفتند و جان خود را فدای اسلام کردند.

«عون» در مقابل چشمان نگران مادرش زینب به سوی میدان تاخت در حالی که می‌خواند:

إن تنکرونی فـأنا ابن جعفر

شهید صدق فی الجنان ازهر

یطیر فیها بجناح اخضر

کفی بهذا شرفا فی المحشر

یعنی :

اگر مرا نمی‌شناسید بدانید که من پسر جعفر طیارم؛ همان که در راه حق و حقیقت به شهادت رسید و در فردوس برین می‌درخشد؛ و همو که بر فراز بهشت با بال‌هایی سبز به پرواز در می‌آید؛ و همین نسب و شرف برای روز محشر کافی است.

عون سه سوار و هجده پیاده از لشکریان دشمن را کشت تا اینکه سر انجام به دست لشکر یزید به شهادت رسید.

پس از وی، دو برادرش محمد و عبیدالله نیز در راه حق جنگیدند و شهید شدند.

برادران زینب س

«ابوالفضل العباس»، «عبدالله»، «جعفر» و «عثمان» چهار برادر ناتنی امام حسین و زینب کبری سلام الله علیها از «فاطمه ام البنین» بودند.

هنگامی که ابوالفضل‌العباس مشاهده کرد که بسیاری از اهل بیت به شهادت رسیده‌اند با سه برادر مادری خود گفت : «برادران عزیزم! دوست دارم که در مقابل من به میدان روید تا اخلاص شما را در راه خدا و رسول ببینم».

سه برادر یک به یک به میدان رفتند و در رجزهایشان خود را «فرزند علی» معرفی کردند و پس از کارزاری قهرمانانه به شهادت رسیدند.

عثمان بن علی ـ که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : «او را به یاد برادرم عثمان بن مظعون (صحابی صدیق رسول الله) عثمان نامیدم» ـ جوانی ۲۱ ساله بود. هنگامی که جنگ دلاورانه‌ی او را دیدند برای کشتن او به تیراندازی متوسل شدند. «خولی» تیری به پهلوی او زد و عثمان از اسب به زیر افتاد. سپس یکی از دشمنان بر او تاخت و وی را به شهادت رساند و سرش را از تن جدا نمود.

این ۶ جوان، تنها چند نفر از خویشانی بودند که زینب سلام الله علیها، شهادت آنان را به چشم دید؛ شیر زنی که در یک نیمروز، پسران و برادران و برادر زادگان و پسر عموهایش را بر خاک و خون مشاهده کرد و سر آنان را بر نیزه دید… امان از دل زینب…

الا لعنه الله علی القوم الظالمین ؛ و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

آبان ۱۳۹۲
ش ی د س چ پ ج
« مهر   آذر »
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
252627282930