شهریور
23
1392

نامه امام موسى بن جعفر علیه السلام به استاندار یحیى بن خالد!

شخصى از اهالى رى نقل مى کند:
یحیى بن خالد کسى را والى (استاندار) ما کرد. مقدارى مالیات بدهکار بودم. از من مى خواستند و من از پرداخت آن معذور بودم ، زیرا اگر از من مى گرفتند فقیر و بینوا مى شدم .
به من گفتند والى از پیروان مذهب شیعه است ، در عین حال ترسیدم که پیش او بروم ، زیرا نگران بودم که این خبر درست نباشد و مرا بگیرند و به پرداخت بدهى مجبور ساخته و آسایشم را به هم بزنند.
عاقبت تصمیم گرفتم براى حل این قضیه به خدا پناه برم ، لذا به زیارت خانه خدا رفتم و خدمت مولایم امام موسى بن جعفر علیه السلام رسیدم و از حال خود شکایت کردم .
آن حضرت پس از شنیدن عرایض من نامه اى این چنین به والى نوشت :

((بسم الله الرحمن الرحیم اعلم ان لله تحت عرشه ظلا لا یسکنه الا من اسدى الى اخیه معروفا او نفس عنه کربه ، او ادخل على قلبه سرورا، و هذا اخوک والسلام .))
((بدان که خداوند را در زیر عرش سایه اى است که کسى در زیر آن ساکن نمى شود مگر آنکه فایده اى به برادرش رساند و یا مشکل او را بر طرف سازد و یا دل او را شاد کند و این برادر توست . والسلام .))

پس از انجام حج به شهر خود بازگشتم و شبانه به نزد آن مرد رفتم و از او اجازه ملاقات خواستم و گفتم :
من پیک موسى بن جعفر علیه السلام هستم .
استاندار خود پابرهنه آمد و در را گشود و مرا بوسید و در آغوش گرفت و پیشانى ام را بوسه زد.
هر بار که از من درباره دیدن امام علیه السلام مى پرسید، همین کار را تکرار مى کرد و چون او را از سلامتى حال آن حضرت مطلع مى ساختم ، شاد مى گشت و خدا را شکر مى کرد.
سپس مرا در خانه اش قسمت بالاى اتاق نشانید و خود رو به رویم نشست . نامه اى را که امام خطاب به او نوشته و به من داده بود به وى تسلیم کردم . او ایستاد و نامه را بوسید و خواند.
سپس پول و لباس خواست پول ها را دینار دینار و درهم درهم و جامه ها را یک به یک با من تقسیم کرد، و حتى قیمت اموالى را که تقسیم آنها ممکن نبود به من مى پرداخت .
وى هر چه به من مى داد مى پرسید:
برادر! آیا تو را شاد کردم؟
و من پاسخ مى دادم :
آرى ! به خدا تو بر شادى من افزودى !
سپس دفتر مالیات را طلبید و هر چه به نام من نوشته بودند حذف کرد و نوشته به من داد مبنى بر این که من از بدهى مالیات معافم و من خداحافظى کردم و بازگشتم .
با خود گفتم : من که از جبران خدمت این مرد ناتوانم ، جز آن که در سال آینده ، هنگامى که به حج مشرف شدم برایش دعا کنم و وقتى محضر امام موسى بن جعفر علیه السلام رسیدم از آنچه او براى من انجام داد آگاهش سازم .
به مکه رفتم پس از انجام اعمال حج خدمت امام موسى بن جعفرعلیه السلام رسیدم و از آنچه میان من و آن مرد گذشته بود، سخن گفتم . سیماى آن حضرت از شادى برافروخته گشت .
عرض کردم :
– سرورم ! آیا این خبر موجب خوشحالى شما شد؟
حضرت فرمود:
– آرى ! به خدا این خبر مرا و امیرالمؤ منین علیه السلام و جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم و خداى متعال را مسرور کرد.

شهریور
23
1392

فضیلت شب نیمه ذوالقعده و زیارت امام رضا (ع)

روز یازدهم:سال صدوچهل‏وهشت،ولادت با سعادت حضرت رضا علیه السّلام واقع شده. شب پانزدهم:شب مبارکى است،خدا بر بندگان مؤمن خو نظر رحمت مى‏فرماید،و چنان‏که در روایت نبوى آمده،کسى که در این شب به طاعت حق مشغول باشد،براى او اجر صد نفر روزه‏دارى است که ملازم مسجد بوده‏اند،آن هم روزه‏دارى‏ که خدا را به اندازه چشم‏برهم‏زدنى معصیت نکرده باشد،پس این شب را غنیمت بشمار،و خود را به طاعت و عبادت و نماز و درخواست‏ حاجات از خدا مشغول کن،روایت شده هرکه در این شب حاجتى از خدا بخواهد حتما به او عطا خواهد شد. روز بیست‏وسوم:سال دویست‏وسه به قولى شهادت حضرت رضا علیه السّلام واقع شده و زیارت آن حضرت از نزدیک و دور مستحبّ است.
قال السید بن طاوس فی الإقبال و رأیت فی بعض تصانیف أصحابنا العجم رضوان الله علیهم أنه یستحب أن یزار مولانا الرضا علیه السلام یوم ثالث و عشرین من ذی القعده من قرب أو بعد ببعض زیاراته المعروفه أو بما یکون کالزیاره من الروایه بذلک
سیّد ابن طاووس در کتاب»اقبال«گفت که در بعضى از کتابهاى علماى شیعه غیر عرب‏ (رضوان اللّه علیهم)دیدم که مستحبّ است مولایمان حضرت رضا(درود خدا بر او)در روز بیست‏وسوم از ماه ذى القعده از نزدیک و دور زیارت شود،به بعضى از زیارتهاى معروف،یا به آنچه که همانند زیارت باشد از روایاتى که در این باب رسیده است.

شهریور
23
1392

اعمال مسجد صعصعه

مؤلّف گوید:این مسجد از مساجد شریف کوفه است،و منسوب به زید بن صوحان مى‏باشد،که از بزرگان اصحاب امیر مؤمنان علیه السّلام و از ابدال به شمار مى‏رفته،و در جنگ‏ جمل در یارى حضرت شهید شد و دعایى که در چند سطر قبل ذکر شد دعالى او بوده که در نماز شب مى‏خوانده و در نزدیکى‏ مسجد او مسجد برادرش صعصعه بن صوحان است که او نیز از اصحاب امیر مؤمنان علیه السّلام و از عارفان به حق آن حضرت‏ است،و از بزرگان اهل ایمان است و آنقدر فصیح و بلیغ بوده که امیر مؤمنان او را خطیب شحشح[روان در گفتار سخنرانى] گفته و به مهارت در سخنرانیها و فصاحت در زبان از او تعریف کرده و هم او را به قلّت مؤونه[قانع و بى‏نیاز از مردم]،و کثرت معونه[یارى‏دهنده به مردم در حدّ زیاد]مدح فرموده و در شبى که امیر مؤمنان علیه السّلام از دنیا رفت و فرزندان آن حضرت‏ جنازه نازنینش را از کوفه به نجف حمل کردند،صعصعه از جمله مشایعت‏کنندگان جنازه آن جناب بود و چون اهل بیت‏ از کار دفن امام فارغ شدند،صعصعه کنار قبر مقدّس ایستاد و مشتى از خاک قبر بر گرفت و بر سر خود ریخت و گفت:پدر و مادرم فدایت اى امیر مؤمنان علیه السّلام گوارا باد تو را کرامتهاى خدا اى ابو الحسن،به راستى زادگاه تو پاکیزه و صبر تو نیرومند و جهادت بزرگ بود و به آنچه آرزو داشتى رسیدى و تجارت سودمندى کردى و به نزد پروردگار خود رفتى،و از این‏ نوع کلمات بسیار گفت و به سختى گریست و دیگران را به گریه وا داشت و در حقیقت کنار قبر آن حضرت در ان دل شب‏ مجلس روضه برقرار شد و صعصعه به منزله روضه خوان بود،و مستمعین او جناب امام حسن و امام حسین علیهما السّلام و محمّد حنفیه و قمر بنى هاشم و سایر فرزندان و بستگان آن حضرت بودند و چون این کلمات به پایان رسید،رو به جانب امام حسن‏ و امام حسین علیهم السّلام و سایر آقازادگان کرد و ایشان را تعزیت و تسلیت گفت،سپس همگى به کوفه بازگشتند،در هر صورت مسجد صعصعه از مساجد شریف کوفه است و جماعتى امام زمان(صلوات اللّه علیه)را در ماه رجب،در آن مسجد مبارک مشاهده‏ کرده‏اند،که دو رکعت نماز بجا آورده و این دعا را خوانده است:«اللّهمّ یا ذالمنن السّابغه و الالاء الوازعه…» و ظاهر عمل آن حضرت نشان مى‏دهد که این دعا مخصوص این مسجد شریف و از اعمال آن است،نظیر دعاهاى‏ مسجد سهله و زید،اما چون در ماه رجب بوده است این دعا را خوانده‏اند و احتمال داده شده که شاید این دعا از دعاهاى‏ ایام رجب باشد،بنابراین در کتب علما در اعمال ماه رجب ذکر شده و ما نیز چون این دعا را در اعمال ماه رجب ذکر کرده بودیم به همان جمله اکتفا کردیم و به تکرارش نپرداختیم،هرکه بخواهد مى‏تواند مراجعه کند ان شاء اللّه تعالى.

شهریور
23
1392

اعمال مسجد زید

سپس به مسجد زد مى‏روى که نزدیک سهله است،و در آن دو رکعت‏ نماز مى‏گذارى،و دستها را مى‏گشایى و مى‏گویى:
إِلَهِی قَدْ مَدَّ إِلَیْکَ الْخَاطِئُ الْمُذْنِبُ یَدَیْهِ بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِکَ إِلَهِی قَدْ جَلَسَ الْمُسِی‏ءُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُقِرّا لَکَ بِسُوءِ عَمَلِهِ وَ رَاجِیا مِنْکَ الصَّفْحَ عَنْ زَلَلِهِ إِلَهِی قَدْ رَفَعَ إِلَیْکَ الظَّالِمُ کَفَّیْهِ رَاجِیا لِمَا لَدَیْکَ فَلا تُخَیِّبْهُ بِرَحْمَتِکَ مِنْ فَضْلِکَ إِلَهِی قَدْ جَثَا الْعَائِدُ إِلَى الْمَعَاصِی بَیْنَ یَدَیْکَ خَائِفا مِنْ یَوْمٍ تَجْثُو فِیهِ الْخَلائِقُ بَیْنَ یَدَیْکَ إِلَهِی جَاءَکَ الْعَبْدُ الْخَاطِئُ فَزِعا مُشْفِقا وَ رَفَعَ إِلَیْکَ طَرْفَهُ حَذِرا رَاجِیا وَ فَاضَتْ عَبْرَتُهُ مُسْتَغْفِرا نَادِما وَ عِزَّتِکَ وَ جَلالِکَ مَا أَرَدْتُ بِمَعْصِیَتِی مُخَالَفَتَکَ وَ مَا عَصَیْتُکَ إِذْ عَصَیْتُکَ وَ أَنَا بِکَ جَاهِلٌ وَ لا لِعُقُوبَتِکَ مُتَعَرِّضٌ وَ لا لِنَظَرِکَ مُسْتَخِفٌّ وَ لَکِنْ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی،
معبودم این بنده خطاکار گنهکار دستهایش را به جانب تو دراز کرده،به خاطر خوش‏گمانى‏اش به تو،معبودم این بدکار در برابرت نشسته‏ درحالى‏که به بدى عملش اقرار دارد،و چشم‏پوشى از لغزشش را از تو امیدوار است،معبودم این بنده‏ ستمکار دو دستش را به سوى تو برداشته به امید آنچه پیش توست،به حق رحمتت او را از فضلت ناامید مکن،معبودم،بازگشت‏کننده‏ به سوى گناهان در برابرت زانو زده،درحالى‏که ترسناک از روزى است که خلایق در آن روز در برابرت زانو مى‏زنند،معبودم‏ بنده خطاکار به محضرت آمده،بى‏تاب و بیمناک،حذرکنان و امیدوار گوشه چشمش را به تو دوخته،و آمرزش‏خواه‏ و پشیمان اشکش جارى شده،سوگند به عزّت و جلالت،من با نافرمانى کردنم قصد مخالفت با تو را نداشتم،و گناه‏ نکردم آن زمانى‏که گناه کردم درحالى‏که نسبت به تو نادان بودم و نه بخاطر اینکه متعرّض کیفرت کردم،و نه اینکه نظرت را سبک شمارنده بوده باشم،بلکه نفس همه اینها را برایم بیاراست،
وَ أَعَانَتْنِی عَلَى ذَلِکَ شِقْوَتِی وَ غَرَّنِی سِتْرُکَ الْمُرخَى عَلَیَّ فَمِنَ الْآنَ مِنْ عَذَابِکَ مَنْ یَسْتَنْقِذُنِی وَ بِحَبْلِ مَنْ أَعْتَصِمُ إِنْ قَطَعْتَ حَبْلَکَ عَنِّی فَیَا سَوْأَتَاهْ غَدا مِنَ الْوُقُوفِ [الْمَوْقِفِ‏] بَیْنَ یَدَیْکَ إِذَا قِیلَ لِلْمُخِفِّینَ جُوزُوا وَ لِلْمُثْقِلِینَ حُطُّوا أَ فَمَعَ الْمُخِفِّینَ أَجُوزُ أَمْ مَعَ الْمُثْقِلِینَ أَحُطُّ وَیْلِی کُلَّمَا کَبُرَ سِنِّی کَثُرَتْ ذُنُوبِی وَیْلِی کُلَّمَا طَالَ عُمْرِی کَثُرَتْ مَعَاصِیَّ فَکَمْ أَتُوبُ وَ کَمْ أَعُودُ أَ مَا آنَ لِی أَنْ أَسْتَحْیِیَ مِنْ رَبِّی اللَّهُمَّ فَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اغْفِرْ لِی وَ ارْحَمْنِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ خَیْرَ الْغَافِرِینَ .
و شقاوتم بر انجام آنها مرا یارى کرد،و آبرودارى‏ات نسبت به من‏ مغرورم ساخت،پس الان چه کسى مرا از عذابت نجات مى‏دهد،و به ریسمان چه کسى جنگ زنم،اگر ریسمانت را از من قطع‏ کنى،پس اى واى فرداى قیامت از رسوایى هنگام ایستادن در برابرت،وقتى به سبکباران گفته شود بگذرید،و به‏ سنگین‏باران امر شود به آتش فرو ریزید،آیا با سبکباران خواهم گذشت،یا با سنگین‏باران فرو خواهم،ریخت؟،واى بر من هرچه سنّم بیشتر شد گناهانم‏ زیاد شد،واى بر من،هرچه عمرم طولانى شد،نافرمانى‏ام فزونى یافت،چقدر توبه کنم،چه اندازه برگردم؟آیا مرا وقت‏ آن نرسیده،که از پروردگارم حیا کنم،خدایا به حق محمّد و خاندان محمّد مرا بیامرز و به من رحم کن،اى مهربان‏ترین مهربانان و بهترین آمرزندگان.
سپس گریه کن و صورت به خاک بگذار و بگو:
ارْحَمْ مَنْ أَسَاءَ وَ اقْتَرَفَ وَ اسْتَکَانَ وَ اعْتَرَفَ.
رحم کن به کسى‏که بد کرده‏ و مرتکب گناه شده و درمانده شده و به اعتراف برخاسته.
پس از آن طرف راست صورت خود را به خاک بگذار و بگو:
إِنْ کُنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ فَأَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ.
اگر من بد بنده‏اى بودم،تو خوب پروردگارى هستى.
بعد طرف چپ را به خاک بگذار و بگو:
عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ یَا کَرِیمُ.
گناه از بنده‏ات بزرگ بشد،پس گذشت از تو نیکو باشد اى کریم.
آنگاه به حال سجده برگرد و صد مرتبه بگو العفو:[از من درگذر].

شهریور
23
1392

اعمال مسجد سهله

آگاه باش پس از مسجد کبیر کوفه،مسجدى به فضیلت مسجد سهله در آن منطقه نیست،آن محّل مبارک،خانه حضرت‏ ادریس علیه السّلام و حضرت ابراهیم علیه السّلام و محل ورود حضرت خضر علیه السّلام و مسکن آن حضرت است.از حضرت صادق علیه السّلام روایت‏ شده:به ابو بصیر فرمود:اى ابو محمّد گویا مى‏بینم حضرت صاحب الأمر با اهل و عیالش در مسجد سهله فرود آید و منزل‏ آن حضرت باشد و حق تعالى هیچ پیامبر نفرستاده،مگر آن‏که در ان مسجد نماز گذارده و هرکه در آن مسجد اقامت‏ نماید،چنان است که در خیمه رسول خدا صلّى اللّه و علیه و آله و سلّم اقامت کرده و هیچ مردوزن مؤمنى نیست مگر آن‏که دلش به سوى آن‏ مسجد مایل است و در آن مسجد سنگى است که در آن صورت هر پیامبر هست و هیچکس در ان مسجد با نیّت صادقه‏ نماز و دعا نمى‏کند،مگر آن‏که با حاجت برآمده بر مى‏گردد و هیچکس در آن مسجد امان نمى‏طلبد،مگر آن‏که از هرچه مى‏ترسد امان مى‏یابد،گفتم این است فضیلتى که براى این مسجد است؟حضرت فرمود:زیادتر بگویم؟عرض کردم:آرى‏ فرمود:این مسجد از جمله بقعه‏هایى است که خدا دوست دارد او را در آنها بخوانند و هیچ شب و روزى نیست مگر آن‏که فرشتگان به زیارت آن مى‏آیند و خدا را در آن مسجد عبادت مى‏کنند،سپس فرمود:اگر من به شما نزدیک‏ بودم همه نمازهایم را در آن مسجد بجا مى‏آوردم.آنگاه فرمود:اى ابا محمّد آنچه را فضیلت این مسجد،وصف نکردم، بیش از آن است که گفتم،عرضه داشتم:فدایت شوم،حضرت قائم علیه السّلام همیشه در آن مسجد خواهد بود؟فرمود:آرى…تا آخر خبر

اعمال مسجد سهله:

دو رکعت نماز بین شام و خفتن مستحب است. از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده:هر غمناکى چنین کند و دعا نماید،حق تعالى غمش را برطرف کند و از بعض کتب‏ مزاریه نقل شده:که چون خواستى وارد مسجد شوى،نزد درگاه بایست و بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَى اللَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ خَیْرُ الْأَسْمَاءِ لِلَّهِ تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ عُمَّارِ مَسَاجِدِکَ وَ بُیُوتِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أُقَدِّمُهُمْ بَیْنَ یَدَیْ حَوَائِجِی فَاجْعَلْنِی اللَّهُمَّ بِهِمْ عِنْدَکَ وَجِیها فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ صَلاتِی بِهِمْ مَقْبُولَهً وَ ذَنْبِی بِهِمْ مَغْفُورا وَ رِزْقِی بِهِمْ مَبْسُوطا وَ دُعَائِی بِهِمْ مُسْتَجَابا وَ حَوَائِجِی بِهِمْ مَقْضِیَّهً وَ انْظُرْ إِلَیَّ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ نَظْرَهً رَحِیمَهً أَسْتَوْجِبُ بِهَا الْکَرَامَهَ عِنْدَکَ ثُمَّ لا تَصْرِفْهُ عَنِّی أَبَدا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ وَ دِینِ نَبِیِّکَ وَ وَلِیِّکَ وَ لا تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنِی وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ اللَّهُمَّ إِلَیْکَ تَوَجَّهْتُ وَ مَرْضَاتَکَ طَلَبْتُ وَ ثَوَابَکَ ابْتَغَیْتُ وَ بِکَ آمَنْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ اللَّهُمَّ فَأَقْبِلْ بِوَجْهِکَ إِلَیَّ وَ أَقْبِلْ بِوَجْهِی إِلَیْکَ.
به نام خدا و به خدا و از خدا،و به سوى خدا و آنچه خدا خواست،و بهترین نامها از آن خداست،بر خدا توکل کردم و جنبش و نیرویى نیست مگر به خداى والاى بزرگ.خدایا مرا از آبادکنندگان مساجد و خانه‏هایت‏ قرار ده.خدایا من به وسیله محمّد و خاندان محمّد به تو رو مى‏کنم و آنان را پیشاپیش حوایجم پیش مى‏اندازم‏ خدایا به حق آنان مرا در پیشگاهت آبرومند دنیا و آخرت و از مقرّبان قرار ده.خدایا به حق‏ آنان قرار ده نمازم را پذیرفته و گناهم را آمرزیده و روزى‏ام را گسترده،و دعایم را مستجاب،و حاجاتم را برآورده ساز،و به حق ذاتت به من نظر کن نظرى رحیمانه،که به سبب آن‏ در پیشگاهت مستحق کرامت شوم،سپس آن نظر را هیچگاه از من باز نگردان،اى مهربان‏ترین مهربانان،اى زیروروکننده‏ دلها و دیده‏ها،دلم را بر دینت و دین پیامبرت و ولىّ‏ات پابرجا کن،و قلبم را پس از این که‏ هدایتم نمودى منحرف مساز،و از نزد خویش به من رحمتى ببخش،که تو بسیار بخشنده‏اى.خدایا به جانب تو رو کردم‏ و خشنودى‏ات را طلبیدم،و پاداشت را جستم،و به تو ایمان آوردم و بر تو توکّل کردم.خدایا رویت را به سویم کن،و رویم را به جانبت قرار ده.

(بیشتر…)

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

شهریور ۱۳۹۲
ش ی د س چ پ ج
« مرداد   مهر »
 1
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
3031