20
1393
رهِ عشق؛تفسیر سورۀ کهف _ ۴
حجتالاسلام والمسلمین سیدسعید لواسانی:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْکِتابَ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً
قَیِّماً لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدِیداً مِنْ لَدُنْهُ وَ یُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً
کژی و انحراف در قرآن راه ندارد
بیان شد که در قرآن کژی و انحراف راه ندارد، امیرالمومنین «علیه السلام»دربارۀ این حقیقت میفرمایند: «وَ عَلَیْکُمْ بِکِتَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِینُ…لَا یَعْوَجُ فَیُقَامَ وَ لَا یَزِیغُ فَیُسْتَعْتَب» [نهج البلاغۀ: خ ۱۵۶؛ ص: ۲۱۹]«بر شما باد به کتاب خدا، که آن ریسمان محکم است…کج نمىشود تا آن را راست کنند، و از حق انحراف نمیشود تا آن را به حق باز گردانند.»
یعنی قرآن کجشدنی و منحرفشدنی نیست، تا نیاز باشد که آن را راست کنند، یا به حق بازگردانند؛ و به هیچوجه در آن اختلافی بروز نمیکند تا نیازمند امری بیرونی باشد تا آن را مستقیم کند.
بنده شویم
دیدیم که علت حمد الهی؛ نزول قرآن است، یعنی قرآن عظمتی بیمانند دارد که به آن دلیل شایسته است که خدا را حمد کرد، همچنین روشن شد که پیامبر اکرم «صلی الله علیه و اله و سلم» شایستگی گرفتن قرآن با این عظمت را داشتند، زیرا بندۀ مخلَص خدا هستند که به مقام قرب رسیدهاند و به این دلیل قرآن بر ایشان فروفرستاده شد. و گفتیم که قرآن هم دارای کمال درونی است و هم هرکس و هر جامعهای به وسیلۀ قرآن به کمال میرسد. [المیزان: ۱۵/۲۳۳ ـ ۲۳۴] در نتیجه اگر بخواهیم به کمال برسیم، و دچار انحراف و کژی در مقام اندیشه و عمل نشویم، تنها راه آن قرآن است، به شرط اینکه در خدمت قرآن باشیم و با آن حرکت کنیم تا ما را به مقصد و مقصود برساند. یعنی لازم است که با قرآن انس بگیریم و زندگی فردی و جمعی خود را بر مبنای آن بنا کنیم. اماچگونه امکان مییابیم که به این ریسمان محکم الهی چنگ بزنیم؟ در صورتی که بنده باشیم.
معیار سنجش
قران هم خود از هر انحرافی و کژیای مبراست و هم انسانها و جوامع بشری را از کژی و انحراف نجات میدهد [همان]. رسول خدا «صلی الله علیه و آله و سلم» هم از کژی و انحراف دور هستند، بنابراین هرکس که به وسیلۀ قران و سنت نبوی هدایت شود، از کژی و انحراف دور است و این معیار بسیار خوبی است که خودمان را با قرآن بسنجیم که هرچه در ما انحراف و کژی باشد، به همان اندازه از قرآن و سنت دور هستیم.
آیۀ دو
«قَیِّماً لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدِیداً مِنْ لَدُنْهُ وَ یُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنّ َلَهُمْ أَجْراً حَسَناً»
ترجمه
کتابى که مایه برپایى جوامع انسانى است، تا تبهکاران را به عذابى سخت که از جانب خداست بیم دهد و به مؤمنان نوید دهد، مومنانی که کارهاى شایسته مىکنند، که براى آنان پاداش نیکویی است.
تفسیر
قرآن قیم انسان و جامعۀ انسانی
«قیماً»؛ «قیم» به معنای کسی است که امور دیگران را بنابر مصالحشان تدبیر میکند، [جمهرهاللغه: ۲/۹۷۹ و مفردات: ۶۹۱] کتاب خدا که از هر کژی و انحراف و نقصی منزه است، و به قول مطلق کامل است، به این دلیل مستقیم است و انسانها را به کمال شایستهشان میرساند. یعنی قرآن اولاٌ خود کامل است، و ثانیاً انسانها را به کمال مطلوبشان میرساند و در هدایت انسانهاو جوامع انسانی به سوی اهداف الهی کامل است، و برای هدایت فرد و جامعه نیازی به امر بیرونی ندارد. به تعبیر دقیقتر کتاب خدا؛ جهانی است و تاریخ مصرف ندارد، همۀ مردم را ـ در همۀ زمانها و همۀ مکانها ـ سرپرستی میکند؛ از گمراهی و نادانی نجات میدهد و جوامع بشری به آن قوام مییابند و پابرجا میشوند. زیرا نقشۀ الهی برای زندگی بشر است و راه حق و مستقیم را به او نشان میدهد: «یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِیقٍ مُسْتَقِیمٍ» [أحقاف: ۳۰] و هم دنیای او آباد میکند و هم آخرت او را؛ به شرط اینکه به آن اقتداء کند، یعنی هم در آن تدبر کند و هم به آن عمل کند. [المیزان: ۱۳/۲۳۸]
توجه
امیرالمومنین علیه السلام ـ به نقل از کلمات قصار نهج البلاغه؛ کلمۀ ۴۳۲ ـ دربارۀ اولیا الهی میفرمایند: «اولیاء الهی ـ هنگامی که مردم به ظاهر دنیا توجه دارند ـ به باطن دنیا مینگردند، و آنگاه که مردم به امروز خود سرگرمند، آنها به فرداییشان میپردازند.» تا آنجا که میفرمایند: «بِهِمْ عُلِمَ الْکِتَابُ وَ بِهِ عَلِمُوا وَ بِهِمْ قَامَ کِتَابُ اللَّهِ تَعَالَى وَ بِهِ قَامُوا» [نهج البلاغه؛ تصحیح صبحی صالح؛ ص: ۵۵۲] «کتاب خدا با آنها دانسته میشود، و آنها به کتاب خدا دانایند. کتاب خدا با آنها پابرجاست و و ایشان به کتاب خدا برپایند.» یقیناً مصداق بارز اولیاء الهی اهل بیت عصمت و طهارت «علیهم السلام» هستند که چنین رابطۀ مستحکمی با کتاب خدا دارند، زیرا هر دو ودیعۀ پربهای رسول خدا «صلی الله علیه و آله و سلم» هستند که از هم جدایی ندارند تا در قیامت ـ در حوض کوثر ـ بر پیامبر خدا «صلی الله علیه و آله و سلم» وارد شوند. یعنی هر دو از یک منبع نوری هستند و اولاً کژی و سستی و ناسازگاری در آنها نیست و ثانیاً بشریت و جامعۀ بشری به آنها پابرجا میشود. و شاگردان مکتب اهل بیت عصمت و طهارت «علیهم السلام» که به مقام ولایت رسیدهاند، به همان اندازه که رسیدهاند، جدایی از قرآن ندارد، یعنی از انحراف و کژی دور هستند و به قرآن پابرجا شدهاند. و این واقعیت دولت و جامعۀ اسلامی و انسان طراز اسلام است که ما درصد تحقق آنها هستیم، دولت و جامعهای؛ اسلامی است که برمبنای قرآن وسیرۀ خاندان نبوت «علیهم السلام» تحقق یابد و افرادی؛ انسان طراز اسلام هستند که قرآن در جانشان حکومت کند و با دستگیری خاندان نبوت «علیهم السلام» به مقام قرب برسند. و چنین انسانها و دولت و جامعهای؛ قرآن را استوار میدارند.
انذار و تبشیر قرآن
«لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدِیداً مِنْ لَدُنْهُ وَ یُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنّ َلَهُمْ أَجْراً حَسَناً»
هدف از فروفرستادنِ قرآن انذار و تبشیر است. زیرا «لام» در«لِیُنْذِرَ» برای بیان علت است: هدف از فروفرستادن قرآن چیست؟ اول «ینذر» و دوم «یبشر». چون قرآن نقشۀ الهی برای زندگی بشر در روی زمین است که انسان را به هدف نهایی ـ یعنی قرب الهی ـ میرساند، به این دلیل انذار و بیم است برای کسانی که بر مبنای این نقشه حرکت نمیکنند یا از آن منحرف میشوند، و از سوی دیگر نوید است برای مومنانی که کرداری شایسته دارند. پس عمل صالح یعنی عمل بر اساس نقشۀ الهی.
اما قرآن انذار و تبشیر به چیزی است؟ بیم به سختی شدید که از جانب خداست: «بَأْساً شَدِیداً مِنْ لَدُنْهُ»که منظور عذاب دردناک اخروی است. و نوید به پاداش نیکو: «أَنّ َلَهُمْ أَجْراً حَسَناً» که مقصود بهشت جاودان است.
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر اردیبهشت ۲۰, ۱۳۹۳
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت اردیبهشت ۲۰, ۱۳۹۳
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان اردیبهشت ۲۰, ۱۳۹۳
- سجده شکر اردیبهشت ۲۰, ۱۳۹۳
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر اردیبهشت ۲۰, ۱۳۹۳