مرداد
25
1396

اعتقادات ۱۸

در دوره و زمانه ما، متاسفانه افراد دسته اول از بین مردم روی کره زمین در اقلیت قرار دارند.
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ.
أُولَٰئِکَ الْمُقَرَّبُونَ.
فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ.
ثُلَّهٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ.
وَقَلِیلٌ مِّنَ الْآخِرِینَ (الواقعه ۱۰-۱۴).
البته ذکر این نکته لازمه که این دسته بندیها، دسته بندیهای عمومی بوده و مرز هر دسته هم، مرز دقیقا ثابت و مشخصی نیست تا بشه به صراحت گفت که هرکس اینطرف خط ایستاده، مطلقا جزء این دسته و هر کس اونطرف خط هست، مطلقا جزء اون دسته است.

دسته دوم، درست نقطه مقابل دسته اول قرار دارند. عقایدشون سنخیتی با تعالیم فطریشون نداره و توی صف منحرفین هستند. اینها با وجودیکه حق و حقیقت رو میشناسند، و یا با اون برخورد دارند، اما اسیر و رام شدهٔ شیطان و هوای نفس اماره به سوء و تعصبات جاهلی خودشون هستند و اونقدر دنیا و زینتهای اون در برابر چشمانشون دلبری میکنه که غیر از متاع دنیا و خواسته های هوای نفس اماره به سوءِ خودشون چیز دیگه ای رو نمی بینند و راضی به چیز دیگه ای نیستند. لذا برای رسیدن به خواسته های شیطانی و نفسانی خودشون، از هیچ عملی دریغ نمی کنند. با وجودیکه حقیقت رو می شناسند، ولی با تعصبات بیجا و کفرشون اونو پنهان می کنند یا اونو منحرف جلوه میدند. هر جا هم که حق آشکار باشه، جلوی راهش رو سد می کنند.
الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالْآخِرَهِ هُمْ کَافِرُونَ (الاعراف، ۴۵).ﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ [ﺑﺎ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﻭ ﺍﻏﻮﺍﮔﺮﻯ]ﻛﺞ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺧﺮﺕ ﻛﺎﻓﺮﻧﺪ.

اینها با اهل حقیقت دشمنی می کنند بدون اینکه دلیل و برهان قاطعی بر اعتقادات خودشون داشته باشند.
قُلْ أَرَأَیْتُمْ شُرَکَاءَکُمُ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِی مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّمَاوَاتِ أَمْ آتَیْنَاهُمْ کِتَابًا فَهُمْ عَلَىٰ بَیِّنَتٍ مِّنْهُ … (فاطر، ۴۰). ﺑﮕﻮ : ﺍﺯ ﻣﻌﺒﻮﺩﺍﻧﺘﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﭘﺮﺳﺘﻴﺪ ، ﻣﺮﺍ ﺧﺒﺮ ﺩﻫﻴﺪ ، ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻴﺪ ﻛﻪ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻯ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻳﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺷﺮاﻛﺘﻰ [ﺑﺎ ﺧﺪﺍ] ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ ، ﻳﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﺘﺎﺑﻰ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻳﻢ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ [ﺑﺮ ﺣﻘﺎﻧﻴﺖ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﻭ ﺍﺩﻋﺎﻯ ﺧﻮﺩ] ﺩﻟﻴﻞ ﻭ ﺑﺮﻫﺎﻧﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؟

این دسته از انسانهای کافر، با دشمنی و سد راه خدا کردن، از بدترین انسانها محسوب شده و جز ظلم و فساد و خونریزی، هیچ اثر خیری در زندگی از خود برجا نمیگذارند.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَالْمُشْرِکِینَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا أُولَٰئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّهِ (البینه، ۶). ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﻛﺘﺎﺏ ﻭ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺩﻭﺯﺥ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﺪ ؛ ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺗﻨﺪ.

در واقع اینها ادامه دهندهٔ راه همانهائی هستند که ملائکه سابقه ذهنی خوبی از اینجور افراد نداشتند و لذا ببن ملائکه و خدا این گفتگو صورت گرفت که:
وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ… (البقره، ۳۰). ﻭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﺁﺭ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﺟﺎﻧﺸﻴﻨﻰ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﻢ . ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺁﻳﺎ ﻣﻮﺟﻮﺩﻯ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﺗﺒﺎﻫﻰ ﺑﺮﺧﻴﺰﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖ ﺧﻮﻥ ﺭﻳﺰﻯ ﻛﻨﺪ؟ …

این دسته از افراد معمولا از دو قشر تشکیل شدند. یکی اونهاییکه به حق و حقیقت آگاهند ولی برای رسیدن به خواسته های نفسانی خودشون، با شیطان همراه شده و دشمنی با اهل حق می کنند، و دیگه کسایی که بدنبال حقیقت بوده ولی بدلیل بی درایتی و بی دقتی کردن در انتخاب ملاک و معیارها، اسیر فرقه های انحرافی شده و به خیالِ خودشون در عین صراط مستقیم و راه حق حرکت و مبارزه می کنند.

تفاوت این دسته با دسته اول مثل تفاوت بین شب و روزه. ولی با اینحال، این دو دسته، وجه تشابهاتی هم با هم دیگه دارند.
هر دو دسته، تمام عقاید خودشونو از منبع خاص خودشون میگیرند و عقایدی که خارج از منبع اعتقادیشون باشه رو نمی پذیرند. درواقع دسته اول تعلیمات چهارده معصوم رو منبع عقایدشون قرار دادند و دسته دوم تعلیمات شیاطین رو.

نکته دیگه اینکه هر دو دسته، به قدری به اعتقاداتشون پایبندند که به ایمان و یقین نسبیِ مورد نظر خودشون رسیده اند. دسته اول دارای ایمانِ به حق و دسته دوم دارای ابمانِ به باطل هستند. به همین خاطر هر دو گروه تاپای جونشون روی اعتقاداتشون هستند. یاران سیدالشهدا علیهم السلام نمونه بارز دسته اول و وهابیهای انتحاری نمونه دسته دوم.

تشابه بعدی اینه که هر دو دسته ولایت مدار هستند. دسته اول اهل ولایت الله و دسته دوم اهل ولایت شیطان.

وجه تشابه دیگه اینه که هر دو دسته تحت حمایت خاص هستند. دسته اول تحت حمایت الله و در یک سمت میدان نبرد و پشت خاکریز حقیقت، و دسته دوم در سمت دیگه و تحت حمایت شیطان و پشت خاکریز باطل.

مرداد
25
1396

بدون امتحان وارد بهشت نمى ‏شوید

 أمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَ لَمَّا یأْتِکمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ

آیا گمان کردید داخل بهشت می شوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر پپشینیان شما گذشت به شما نرسیده است؟! آنان گرفتار تنگدستی و ناخوشی شده

این آیه یادآور تحمل سختی از سوی مؤمنان گذشته و هشدار و تسلّایی برای مسلمانان است. حوادث سخت، آزمایش الهی است و مشکلاتی همچون حوادث تلخِ مالی و جانی همه برای ساخته شدن انسان هاست.
در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم: بهشت با سختی ها پیچیده شده است.  و در روایت دیگری آمده: برای مؤمنان گرفتار در دنیا، چنان پاداشی است که دیگران می گویند: ای کاش این سختی ها با سختی بیشتری برای ما بود.   آری، مشکلات، عامل رشد و قرب و راه ورود به بهشت است.

۱- انتظار بهشت رفتن، تنها بخاطر ایمان داشتن و بدون سختی کشیدن، انتظار نادرستی است.
۲- در سنّت های الهی، هیچ تغییری نیست. همه ملّت ها و امتّ ها و افراد باید از کوران آزمایش بگذرند.
۳- توجّه به مشکلات دیگران، عامل تسکین است. از تاریخ، عبرت و الگو بگیریم.
۴- آماده باشیم، آزمایشات الهی به قدری سخت است که بعضی مواقع انبیا را نیز مضطرب می کند.
۵- در سختی ها، انبیا از مردم جدا نبودند.
۶- یکی از شروط استجابتِ دعا، اضطرار و قطع امید از غیر خداست.
۷- آرام بخشِ همۀ مشکلات، یاد نصرت خداوند است.
۸- مقاومت، زمینۀدریافت نصرت الهی است.

منابع
 تفسیر نور، ج ۱، ص۳۳۰
تفسیر نمونه، ج‏۲، ص ۱۰۰
شان نزول آیات قرآن، ص ۵۸

مرداد
25
1396

طبقات مردم نزد شیطان

شیطان به حضرت یحیی گفت  می خواهم تو را نصیحت کنم
حضرت یحیی فرمود من میل به نصیحت تو ندارم ولی می خواهم بدانم طبقات مردم نزد شما چگونه اند.

شیطان گفت: مردم از نظر ما به سه دسته تقسیم می شوند

۱️⃣- عده ای مانند شما معصومند از آنها مأیوسم و می دانیم که نیرنگ ما در آنها اثر نمی کند.

۲️⃣- دسته ای هم برعکس، در پیش ما شبیه توپی هستند که به هر طرف می خواهیم می گردانیم.

۳️⃣- دسته ای هم هستند که از دست آنها رنج می برم زیرا فریب می خورند ولی سپس از کرده خود پشیمان می شوند و استغفار و توبه می کنند و تمام زحمات ما را به هدر می دهند.

دفعه دیگر  نزدیک است که موفق شویم؛ اما آنها به یاد خدا می افتند. و از چنگال ما فرار می کنند. ما از چنین افرادی پیوسته رنج می بریم

  منبع
کشکول ممتاز ص ۴۲۶ یه نقل از خزائن نراقی، ص ۳۶۸

مرداد
25
1396

نماز، از دیدگاه عقل و وجدان

 اگر لب ما نرم نبود، قدرت حرف زدن نداشتیم.
اگر اشک، شور نبود، چشم ما که از «پى» آفریده شده، خراب مى‏ شد.
اگر آب‏ها تلخ و شور بود، درختان نمى ‏روییدند.
اگر زمین، جاذبه نداشت، و اگر فاصله خورشید به ما نزدیک‏ تر بود، اگر هنگام تولّد مکیدن را نمى ‏دانستیم، اگر مهر پدر و مادر نبود، و هزاران «اگر» دیگر… آیا مى ‏توانستیم به زندگى ادامه دهیم؟
البته نه درصدد بر شمردن نعمت‏ هاى خداییم و نه از عهده آن برمى ‏آییم؛ که خداوند خود فرمود اگر نعمت ‏هاى الهى را بشمارید، نمى‏ توانید آنها را به حساب آورید.
بارى… اگر یک میلیونیم این نعمت ‏ها را از کسى دیگر دریافت مى‏ کردیم، همه عمر مدیون و سپاسگزار او نبودیم؟

 وظیفه انسانى و وجدانى ما، ایجاب مى ‏کند که سپاس نعمت‏ هاى الهى را ادا کنیم و به شکرانه آن همه نیکى، نماز بخوانیم و او را بپرستیم.
چون او مارا آفریده، ما هم او را عبادت کنیم و بنده او باشیم تا بنده و برده شرق و غرب نشویم.

 نماز، تشّکر از خداوند است و هر انسان عاقل و با وجدانى، به لزوم نماز پى مى ‏برد. وقتى یک سگ، در مقابل استخوانى که به او مى ‏دهند، حق ‏شناسى مى‏ کند و دُم مى‏ جنباند و اگر دزد و بیگانه ‏اى وارد خانه شود، به او حمله مى ‏کند، اگر انسان نسبت به این همه نعمت پروردگار، بى تفاوت باشد و از روحیه سپاسگزارى که به صورت «نماز» جلوه‏ گر مى ‏شود، بى بهره باشد، آیا در قدرشناسى کمتر از سگ نیست؟!…

کتاب پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی

مرداد
25
1396

نشانه ایمان‏

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى‏ فرماید:

 اذا سَرَّتْکَ حَسَنُکَ وَسائَتکَ سَیِّئُتُکَ فَانْتَ مُؤْمِنٌ «۱»

هنگامى که کار نیکت تو را خوشحال و کار بدت تو را ناراحت کند فرد با ایمانى هستى.

اسلام مى ‏گوید همه با فطرتى پاک متولّد مى ‏شوند، فطرت ایمان و عشق به نیکى ‏ها، آلودگى ‏ها و گناهان ممکن است تدریجاً روح و جان انسان را تحت تأثیر خود قرار دهد و به رنگ خود درآورد، و بکلى منقلب سازد؛ اما تا آن زمان که انسان نسبت به نیکى ‏ها علاقمند و از بدى ‏ها متنفر است معلوم مى ‏شود که هنوز روح ایمان و فطرت پاک نخستین در او باقى است.
بیچاره مردمى که نه تنها از اعمال بدشان ناراحت نمى‏ شوند، بلکه به آن هم افتخار مى‏ کنند؛ و یا هنگامى که فداکارى، نیکوکارى، گذشت و عدالتى نشان مى‏ دهند احیاناً از کرده خود پشیمان هم مى ‏شوند آنها افراد بى‏ ایمانى هستند.

 (۱) نهج ‏الفصاحه، صفحه ۴۱

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

مرداد ۱۳۹۶
ش ی د س چ پ ج
« تیر   شهریور »
 123456
78910111213
14151617181920
21222324252627
28293031