خلع نظام سلطه و جایگزین نظام اسلامی

ما هر چه می کشیم از خودخواهی و غرور است. نفس ما امیری دارد که ما را به زشتی دعوت می‌کند و امّاره به سؤ است.

غزل کردن این امیر و جایگزین کردن امیر خوبی به جای آن جان کردن می خواهد؛ چون نوعی جنگ است.

مانند اینکه ما نظام سلطه را برداشتیم و نظام اسلامی را جایگزین کردیم.
حضرت جوادی آملی – درس خارج فقه – ۱۳۹۲/۱۲/۲۹

اعتقادات ۱۰

ابلیس جن (شیطان) که دیگه حالا مغضوب خدا بود و از جمع ملائکه رونده شده بود، مشغول گذران زندگیش روی زمین بود و میدونست که وعدهٔ خدا خلاف نمیشه و نهایتا تا وقت معلوم (موقع ظهور) زنده خواهد بود و بعد هم حساب و کتاب و عذاب ابدی و … .

از طرف دیگه قسم خورده بود که آدم و همه بچه هاشو تاجایی که میتونه گمراه و جهنمی کنه. لذا بیکار ننشست و دست بکار شد.

ابلیس اومد پیش حضرت آدم و حوا و با اونها در مورد اینکه موقتا توی این باغ هستند صحبت کرد و در آخر هم گفت که: اگر بخواهید توی این باغ تا ابد بمونید، من راه حلی رو بلدم. حضرت آدم و حوا هم که در اون باغ به راحتی سرگرم زندگی بودند، این پیشنهاد براشون جالب اومد و کنجکاو شدند که بدونند اون راه حل چیه؟

 

ابلیس که فرصت رو برای منحرف کردن اونها غنیمت دیده بود، به دروغ به اونها گفت، اگر از میوهٔ این درخت ممنوعه بخورید، تا ابد توی این باغ می مونید و اصلا برای اینکه مثل فرشته ها نشید یا تا ابد توی ابن باغ نمونید، خدا خوردنِ این میوه رو براتون ممنوع کرده.

فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِن سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَٰذِهِ الشَّجَرَهِ إِلَّا أَن تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ. شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را که از بدنشان پوشیده بود، آشکار نماید و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرده، مگر آنکه مبادا شما دو فرشته شوید یا در بهشت جاودانه بمانید. (الاعراف، ۲۰)

 

ابلیس وقتی هم که تردیدِ حضرت آدم و همسرش در مورد این حرفش رو دید، فورا به دروغ قسم خورد که حقیقت رو گفته و خیرخواه اوناست.

وَ قاسَمَهُما اِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحِینَ. و برای آنها قسم خورد که من برای شما از نصیحت کنندگانم (الاعراف، ۲۱).

 

حضرت آدم و همسرش که تا حالا تصورشون این بود که در محضر خدا کسی نمی تونه قسم دروغ بخوره، فکر کردند که اگر ابلیس به دروغ قسم خورده بود، الآن نیست و نابود شده بود. اونها تا حالا فکر می کردند کسی نمی تونه قسم دروغ بخوره و بعد چیزیش نشه. لذا وقتی دیدند برای ابلیس بعد از قسم خوردنش اتفاقی نیفتاد، به اون اطمینان کردند و برای اینکه تا ابد توی اون باغ بمونند، از اون میوهٔ ممنوعه خوردند.

خوردنِ میوهٔ ممنوعه همانا و سرزنش شدنشون از سوی خدا و اخراجشون از اون باغ همان.

فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ. (البقره، ۳۶)

حدیث روز

شرم از این کارها چرا؟!

امام على علیه السلام:

 ثَلاثٌ لا یُستَحیا مِنهُنَّ: خِدمَهُ الرَّجُلِ ضَیفَهُ، وقِیامُهُ عَن مَجلِسِهِ لِأَبیهِ ومُعَلِّمِهِ، وطَلَبُ الحَقِّ وإن قَلَّ؛

از سه کار نباید شرم کرد: خدمت کردن به مهمان؛ از جا بلند شدن براى پدر و معلّم؛ و مطالبه حق، اگرچه اندک باشد.

غرر الحکم: ح ۴۶۶۶ / فرهنگ‌نامه مهمانی، ص۵۸