مهر
22
1392

شرح دعای عرفه

شرح صفات ۲۱ گانه خداوند در فراز ابتدایی دعای عرفه

صفاتی که امام شهید و سیدالشهدا ‎علیه‎السلام در دعای عرفه برای خدا بیان می‎فرماید فقط به او اختصاص دارد، و احدی غیر از خدا صلاحیت توصیف‌شدن به این صفات را ندارد هرکس که باشد. اما این صفات عبارتند از:

۱ ـ «لیس لِقَضائهِ دافِعٌ».

الله، آن است که برای حکم و قضای او دفع کننده‎ای نیست.

احدی نیست که بتواند حکم آن ذات جامع جمیع صفات کمال را دفع کند. و ظاهراً به قرینه جمله بعد، مراد از قضا در اینجا قضا و حکمی است که بر نفی و نابودی و یا سلب نعمتی از کسی یا جامعه‎ای باشد هرچند در برابر مطلق قضا و حکم الهی، کسی نیست که بتواند عرض اندام نماید اما در اینجا به ملاحظه قرینه‎ای که ذکر شد مراد، این نوع خاص است.

و محتمل است مراد از قضا «موت» باشد که از مصادیق ظاهره یا اظهر مصادیق قضای الهی است و دعا و صدقه اصل آن را دفع نمی‎نماید هرچند فی‎الجمله دعا و صدقه چنانکه در حدیث است:

«الدّعاءُ یَرد القَضاء بعد ما اُبرِمَ اِبراماً» (۱)

ردّ قضا می‎نماید. که البته در این موارد نیز دافع حقیقی قضای الهی، خداست که ما در رساله «سرّالبداء» پیرامون مسأله تأثیر دعا و صدقه و امور دیگر در دفع بلا و طولانی شدن عمر یا کم شدن عمر یا وسعت رزق و امثال این امور، توضیحاتی داده‎ایم.

در اینجا فقط عرض می‎کنیم که به قضا و قدر الهی باید ایمان داشت چنانکه به تأثیر دعا، صدقه، صله رحم و امور دیگر نیز ایمان داریم اگر چه تفاصیل و ارتباطات کامل این امور و مخصوصاً قضا و قدر بر ما مخفی است و شاید فهم آن تفاصیل برای ما دشوار و بلکه غیرممکن باشد. ایمان به این امور، علاوه بر این که ایمان به واقعیات و نظامی است که خدا در عالم کون مقدّر و مقرّر فرموده است در استصلاح حال عبد و تربیت و تکمیل او نقش مؤثر دارد و بدون ایمان به این امور و عقیده به اختیار عبد وامر بین امرین، تربیت و تکمیل انسان میسّر نیست. همه این امور از جنبه عقیدتی از اسباب و ابزار تربیت بشر است که خداوند مقدّر فرموده است.

بشر می‌باید که در عین حالی که مختار است و اسباب و وسائل مادی را استخدام کرده و به کار می‎گیرد، به خدا اعتماد داشته باشد و همیشه از او کمک بخواهد و منصرف از او نباشد، و به فراهم بودن اسباب مغرور نگردد و غافل از خدا نشود که در بسیاری از موارد با اینکه انسان اسباب امری را فراهم می‎نماید و در نظرش حصول نتیجه قطعی است، ناگهان وضع بهم می‎خورد و نتیجه حاصل نمی‎شود و همه زحمت‌ها بی‎ثمر می‎گردد.

وگاهی هم به عکس، اسباب پیشامد سوئی فراهم می‎شود و انسان در سراشیبی سقوط قرار می‎گیرد و بیچاره می‎شود ناگهان عنایت غیبی به‎طور معجزه‎آسا او را نجات می‎دهد.

و سرّ بزرگی که در این جریان دیده می‎شود همان توجه بندگان به خداوند متعال است که اگر امور بر مجرای اسباب ظاهری بگردد و تخلف نپذیرد، مردم از عالم غیب و اسباب غیبیّه غافل می‎شوند. هریک از این دو جریان انسان را به خدا و عالم غیب متوجه می‎سازد و همه و هرکس این دو جریان را مکرر تجربه می‎کنند و از آن اگر روحشان بیمار نباشد خدا را می‎شناسند.

(بیشتر…)

مهر
22
1392

دعای امام حسین (ع) در روز عرفه

دعـــــاى عـــــرفــــه
مؤلف گوید:این دعا چون دعاى موقف عرفات و بسیار طولانى بود ذکر ننمودیم و در این روزهاى‏ چهل‏وهفتم صحیفه کامله آن حضرت را با خشوع و دلشکستگى بخوان،که دعایى است مشتمل بر تمام مطالب دنیا و آخرت،که‏ درود خدا بر انشاء کننده‏اش باد.از جمله دعاهاى مشهور این روز دعاى حضرت سید الشّهدا علیه السّلام است.بشر و بشیر پسران‏ غالب اسدى روایت کرده‏اند،که بعد از ظهر روز عرفه در صحراى عرفات خدمت آن حضرت بودیم،پس با گروهى از اهل بیت و فرزندان و شیعیان،با نهایت خاکسارى و خشوع،از خیمه خود بیرون آمدند،و در جانب چپ کوه ایستادند،و روى مبارک خویش را بسوى کعبه نمودند و دستها را برابر صورت برداشتند مانند مسکینى که طعام طلبد،و این دعا را خواندند:
اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَیْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ وَلا کَصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ فَطَرَ اَجْناسَ الْبَدائِعِ واَتْقَنَ بِحِکْمَتِهِ الصَّنائِعَ لا تَخْفى عَلَیْهِ الطَّلایِـعُ وَلا تَضیعُ عِنْدَهُ الْوَدائِعُ جازى کُلِّ صانِعٍ وَرائِشُ کُلِّ قانعٍ وَراحِمُ کُلِّ ضارِعٍ وَمُنْزِلُ الْمَنافِعِ وَالْکِتابِ الْجامِعِ بِالنُّورِ السّاطِعِ وَ هُوَ لِلدَّعَواتِ سامِعٌ وَلِلْکُرُباتِ دافِعٌ وَلِلدَّرَجاتِ رافِعٌ،
خداى را سپاس که براى حکمش برگرداننده‏اى،و براى بخشش بازدارنده‏اى و همانند ساخته‏اى ساخته هیچ سازنده‏اى نیست،و او سخاوتمند وسعت‏بخش است،انواع مخلوقات را پدید آورد،و ساخته‏ها را با حکمتش محکم نمود،طلیعه‏ها بر او پوشیده‏ نمى‏ماند،و ودیعه‏ها نزد او ضایع نمى‏شود پاداش‏دهنده‏ هر سازنده،و بى‏نیازکننده هر قناعت‏گر،و رحم‏کننده بر هر نالان،و فرو فرستنده سودها،و نازل‏کننده کتاب جامع‏ با نور درخشان است،او شنونده دعاها،و دورکننده بلاها،و بالابرنده درجات،
وَلِلْجَبابِرَهِ قامِعٌ فَلا اِلهَ غَیْرُهُ وَلا شَىْءَ یَعْدِلُهُ وَلَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُاللَّطیفُ الْخَبیرُ وَهُوَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَرْغَبُ إِلَیْکَوَاَشْهَدُ بِالرُّبُوبِیَّهِ لَکَ مُقِرّاً بِاَنَّکَ رَبّى وَ اِلَیْکَ مَرَدّى اِبْتَدَاْتَنى بِنِعْمَتِکَ قَبْلَ اَنْ اَکُونَ شَیْئاً مَذْکُورا وَخَلَقْتَنى مِنَ التُّرابِ ثُمَّ اَسْکَنْتَنِى الاَْصْلابَ آمِناً لِرَیْبِ الْمَنُونِ وَاخْتِلافِ الدُّهُورِ وَالسِّنینَ،
و کوبنده گردنکشان است،پس معبودى جز او نیست،و چیزى با او برابرى نمى‏کند،و چیزى همانندش نیست،و اوست شنوا و بینا،و لطیف و آگاه،و بر هرچیز تواناست.خدایا به سوى تو رغبت مى‏نمایم،و به پروردگارى‏ تو گواهى مى‏دهم،اقرارکننده‏ام که تو پروردگار منى،و بازگشت من به سوى تو است،وجودم را با نعمتت آغاز کردى پیش‏ از انکه موجودى قابل ذکر باشم،و مرا از خاک پدید آوردى،سپس در میان صلبها جایم دادى،درحالى‏که از حوادث زمانه و رفت‏وآمد روزگار و سالها،
فَلَمْ اَزَلْ ظاعِناً مِنْ صُلْبٍ اِلى رَحِمٍ فى تَقادُمٍ مِنَ الاَْیّامِ الْماضِیَهِ وَالْقُرُونِ الْخالِیَهِ لَمْ تُخْرِجْنى لِرَاْفَتِکَ بى وَلُطْفِکَ لى وَاِحْسانِکَ اِلَىَّ فى دَوْلَهِ اَئِمَّهِ الْکُفْرِ الَّذینَ نَقَضُوا عَهْدَکَ وَکَذَّبُوا رُسُلَکَلکِنَّکَ اَخْرَجْتَنى لِلَّذى سَبَقَلى مِنَ الْهُدَى الَّذى لَهُ یَسَّرْتَنى وَفیهِ اَنْشَاءْتَنى وَمِنْ قَبْلِ ذلِکَ رَؤُفْتَ بى بِجَمیلِ صُنْعِکَ وَسَوابِـغِ نِعَمِکَ فابْتَدَعْتَ خَلْقى مِنْ مَنِىٍّ یُمْنى وَاَسْکَنْتَنى فى ظُلُماتٍ ثَلاثٍ بَیْنَ لَحْمٍ وَدَمٍ وَجِلْدٍ،
ایمنى بخشیدى همواره کوچ‏کننده بودم از صلبى به رحمى،درگذشته از ایام و قرنهاى پیشین،از باب رأفت و لطف و احسانى که به من داشتى، مرا در حکومت پیشوایان کفر،آنان‏که پیمانت را شکستند،و پیامبرانت را تکذیب کردند،به دنیا نیاوردى،ولى زمانى‏ به دنیا آوردى به خاطر آنچه در علمت برایم رقم خورده بود و آن عبارت بود از هدایتى که مرا براى پذیرفتن آن آماده ساختى،و در عرصه گاهش نشود و نمایم‏ دادى،و پیش از آن هم با رفتار زیبایت،و نعمتهاى کاملت بر من مهر ورزیدى،در نتیجه وجودم را پدید آوردى از نطفه ریخته‏ شده و در تاریکیهاى سه‏گانه میان گوشت و خون و پوست جایم دادى، (بیشتر…)

مهر
22
1392

اعمال روز عرفه

روز نهم:روز عرفه و از اعیاد بزرگ است،گرچه به اسم عید نامیده نشده و روزى است که خدا بندگانش را به عبادت و طاعت‏ خویش دعوت کرده و سفره‏هاى جود و احسانش را براى آنان گسترده،و شیطان در این روز خوارتر و حقیرتر،و رانده‏تر و خشمناک‏تر از روزهاى دیگر است،و روایت شده که حضرت زین العابدین علیه السّلام در روز عرفه صداى سائلى را شنید که از مردم درخواست‏ کمک مى‏کرد،به او فرمود:واى بر تو،آیا در این روز از غیر خدا درخواست مى‏کنى؟!و حال آنکه براى بچه‏هاى در رحم،در این روز امید مى‏رود،که فضل خدا شامل حالشان گردد،و سعادتمند شوند.و براى این روز چند عمل وارد است: اوّل:غسل.دوم:زیارت حضرت سید الشّهداء علیه السّلام که برابر هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد و بلکه افضل از این است،و روایات‏ در کثرت فضیلت زیارت آن حضرت در این روز متواتر است[یعنى از افراد بسیارى نقل شده است]و اگر کسى در این روز توفیق یابد،که زیر قبّه مقدّسه آن حضرت باشد،ثوابش کمتر از کسى‏که در عرفات باشد نیست،بلکه بیشتر و بیشتر است،و کیفیت زیارت آن حضرت بعد از این در باب زیارات ان شاء اللّه تعالى مى‏آید.سوم:پس از نماز عصر،پیش‏ از آنکه مشغول خواندن دعاهاى عرفه شود،در زیر آسمان دو رکعت نماز بجا آورد،و به گناهانش نزد خدا اعتراف و اقرار نماید،تا به ثواب عرفات دست یابد،و گناهانش آمرزیدکه گردد،آنگاه به اعمال و دعاهاى عرفه که از ائمه طاهره علیهم السّلام روایت‏ شده است مشغول گردد،و آن اعمال و ادعیه بیشتر از ان است که به طور کامل در این مختصر ذکر شود ولى به اندازه‏اى‏ که این کتاب گنجایش آن را داشته باشد نقل مى‏کنیم. شیخ کفعمى در کتاب«مصباح»فرموده:براى کسى‏که از دعا خواندن ضعف پیدا نکند روزه روز عرفه مستحب است،و پیش‏ از زوال[رسیدن آفتاب به وقت شرعى ظهر]غسل استحباب دارد،و همچنین زیارت امام حسین علیه السّلام در روزوشب عرفه مستحبّ‏ است.و چون وقت زوال رسید،زیر آسمان رود،و نماز ظهر را با رکوع و سجود نیکو بجا آورد،و چون از نماز ظهروعصر فارغ شود،دو رکعت نماز بخواند،در رکعت اول پس از سوره «حمد» سوره«توحید»و در رکعت دوم‏ بعد از(حمد)سوره(کافرون)بخواند،پس از ان چهار رکعت نماز بجا آورد،در هر رکعت پس از سوره(حمد)پنجاه‏ مرتبه سوره(توحید)بخواند. فقیر مى‏گوید:این نماز همان نماز حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام است،که در ضمن اعمال روز جمعه گذشت. سپس شیخ کفعمى فرموده است: این تسبیحات را که از حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله روایت شده است،و سیّد ابن طاووس در«اقبال»ذکر فرموده بخوان:
سُبْحَانَ الَّذِی فِی السَّمَاءِ عَرْشُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْأَرْضِ حُکْمُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْقُبُورِ قَضَاؤُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْبَحْرِ سَبِیلُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی النَّارِ سُلْطَانُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْجَنَّهِ رَحْمَتُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْقِیَامَهِ عَدْلُهُ سُبْحَانَ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاءَ سُبْحَانَ الَّذِی بَسَطَ الْأَرْضَ سُبْحَانَ الَّذِی لا مَلْجَأَ وَ لا مَنْجَى مِنْهُ إِلا إِلَیْهِ.
منزّه است خدایى که عرشش در آسمان است،:منزّه است خدایى که حکمش در زمین است،منزّه است خدایى که‏ فرمانش در گورهاست،منزّه است خدایى که راهش در دریاست،منزّه است خدایى که سلطنتش در آتش است، منزّه است خدایى که رحمتش در بهشت است،منزّه است خدایى که عدالتش در قیامت است،منزّه است خدایى که آسمان‏ را برافراشت،منزّه است خدایى که زمین را بگسترد،منزّه است خدایى که پناهگاه و نجاتى از او جز به سوى او نیست‏ (بیشتر…)

مهر
22
1392

اعمال شب عرفه

شب نهم:از شبهاى پر برکت و شب مناجات با خدا برآورنده حاجات است‏ و توبه در آن شب پذیرفته و دعا در آن مستجاب است و کسى‏که آن شب را به عبادت به سر آورد،اجر صدوهفتاد سال‏ عبادت را دارد،و براى آن شب چند عمل است: اوّل:این دعا را که روایت شده هرکه آن را در شب عرفه یا شبهاى جمعه بخواند،خدا او را بیامرزد:
اللَّهُمَّ یَا شَاهِدَ کُلِّ نَجْوَى وَ مَوْضِعَ کُلِّ شَکْوَى وَ عَالِمَ کُلِّ خَفِیَّهٍ وَ مُنْتَهَى کُلِّ حَاجَهٍ یَا مُبْتَدِئا بِالنِّعَمِ عَلَى الْعِبَادِ یَا کَرِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا جَوَادُ یَا مَنْ لا یُوَارِی مِنْهُ لَیْلٌ دَاجٍ وَ لا بَحْرٌ عَجَّاجٌ وَ لا سَمَاءٌ ذَاتُ أَبْرَاجٍ وَ لا ظُلَمٌ ذَاتُ ارْتِتَاجٍ [ارْتِیَاجٍ‏] یَا مَنِ الظُّلْمَهُ عِنْدَهُ ضِیَاءٌ أَسْأَلُکَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ الَّذِی تَجَلَّیْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ فَجَعَلْتَهُ دَکّا وَ خَرَّ مُوسَى صَعِقا وَ بِاسْمِکَ الَّذِی رَفَعْتَ بِهِ السَّمَاوَاتِ بِلا عَمَدٍ وَ سَطَحْتَ بِهِ الْأَرْضَ عَلَى وَجْهِ مَاءٍ جَمَدٍ وَ بِاسْمِکَ الْمَخْزُونِ الْمَکْنُونِ الْمَکْتُوبِ الطَّاهِرِ الَّذِی إِذَا دُعِیتَ ، بِهِ أَجَبْتَ
خدایا اى آگاه از هر گفت‏وگوى پنهان،و جایگاه هر شکایت،و داناى هر نهان،و نهایت هر حاجت، اى آغازگر نعمتها بر بندگان،اى بزرگوار گذشت،اى نیکو درگذشت،اى بخشنده،اى که چیزى را از او نپوشاند نه‏ شب تار،نه دریاى پر موج،نه آسمان داراى برجها،و نه تاریکیهاى درهم پیچیده‏اى آن‏که تاریکى نزد او روشنایى است،از تو مى‏خواهم به حق نور جلوه پرشکوهت که به آن بر کوه تجلّى کردى،و کوه را با خاک همسان‏ ساختى،و موسى مدهوش بر زمین افتاد،به حق نامت که با آن آسمانها را بى‏ستون برافراشتى،و زمین را بر روى‏ آب منجمد بگستردى،و به حق نام مخزون،پوشیده،نوشته شده پاکیزه‏ات،که چون با آن‏ خوانده شوى،پاسخ دهى،
وَ إِذَا سُئِلْتَ بِهِ أَعْطَیْتَ وَ بِاسْمِکَ السُّبُّوحِ الْقُدُّوسِ الْبُرْهَانِ الَّذِی هُوَ نُورٌ عَلَى کُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ مِنْ نُورٍ یُضِی‏ءُ مِنْهُ کُلُّ نُورٍ إِذَا بَلَغَ الْأَرْضَ انْشَقَّتْ وَ إِذَا بَلَغَ السَّمَاوَاتِ فُتِحَتْ وَ إِذَا بَلَغَ الْعَرْشَ اهْتَزَّ وَ بِاسْمِکَ الَّذِی تَرْتَعِدُ مِنْهُ فَرَائِصُ مَلائِکَتِکَ وَ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَى جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ جَمِیعِ الْمَلائِکَهِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی مَشَى بِهِ الْخِضْرُ عَلَى قُلَلِ [طَلَلِ‏] الْمَاءِ کَمَا مَشَى بِهِ عَلَى جَدَدِ الْأَرْضِ وَ بِاسْمِکَ الَّذِی فَلَقْتَ بِهِ الْبَحْرَ لِمُوسَى وَ أَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ وَ قَوْمَهُ وَ أَنْجَیْتَ بِهِ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ وَ مَنْ مَعَهُ وَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَیْمَنِ ،
و چون با آن درخواست شوى عطا کنى،و به حق نام منزّه و مقدّس و برهانت‏ که آن نورى است بر فراز هر نور،و نورى است برامده از نور،از آن‏روشنى مى‏گیرد هر نور،چون به زمین‏ شکافته شود،و چون به آسمانها رسد گشوده گردد،و چون به عرش رسد،عرش به اهتزاز آید،و به حق نامت که از آن اندام فرشتگانت به لرزه آید،و از تو درخواست مى‏کنم به حق جبرییل و میکاییل و اسرافیل، به حق محمد پیامبر برگزیده،درود خدا بر او و خاندانش و بر همه‏ پیامبران و همه فرشتگان،و به حق نامى که به وسیله آن خضر بر روى امواج دریا ره سپرد،چنان‏که بر روى‏ زمین سخت راه رفت،و به حق نامت که دریا را به آن براى موسى شکافتى،و فرعون و قومش را در آن غرق نمودى، و به وسیله آن موسى بن عمران و همراهانش را نجات دادى،و به حق نامت که موسى بن عمران از ناحیه طور ایمن تو را به آن خواند، (بیشتر…)

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

مهر ۱۳۹۲
ش ی د س چ پ ج
« شهریور   آبان »
 12345
6789101112
13141516171819
20212223242526
2728293031