اردیبهشت
7
1392

مناجات خمس عشره: راز و نیاز ذاکرین

 

المناجاه الثالثه عشره:مناجاه الذاکرین

 

‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى‏اش همیشگى است
إِلَهِی لَوْ لا الْوَاجِبُ مِنْ قَبُولِ أَمْرِکَ لَنَزَّهْتُکَ مِنْ [عَنْ‏] ذِکْرِی إِیَّاکَ عَلَى أَنَّ ذِکْرِی لَکَ بِقَدْرِی لا بِقَدْرِکَ وَ مَا عَسَى أَنْ یَبْلُغَ مِقْدَارِی حَتَّى أُجْعَلَ مَحَلا لِتَقْدِیسِکَ وَ مِنْ أَعْظَمِ النِّعَمِ عَلَیْنَا جَرَیَانُ ذِکْرِکَ عَلَى أَلْسِنَتِنَا وَ إِذْنُکَ لَنَا بِدُعَائِکَ وَ تَنْزِیهِکَ وَ تَسْبِیحِکَ إِلَهِی فَأَلْهِمْنَا ذِکْرَکَ فِی الْخَلاءِ وَ الْمَلاءِ وَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْإِعْلانِ وَ الْإِسْرَارِ وَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ آنِسْنَا بِالذِّکْرِ الْخَفِیِّ وَ اسْتَعْمِلْنَا بِالْعَمَلِ الزَّکِیِّ وَ السَّعْیِ الْمَرْضِیِّ وَ جَازِنَا بِالْمِیزَانِ الْوَفِیِّ إِلَهِی بِکَ هَامَتِ الْقُلُوبُ الْوَالِهَهُ وَ عَلَى مَعْرِفَتِکَ جُمِعَتِ الْعُقُولُ الْمُتَبَایِنَهُ،
خدایا اگر پذیرش فرمانت بر من واجب نبود هر آینه پاک نگاه مى‏داشتمت از اینکه ذکر تو گویم،چه ذکر من تو را به اندازه کاستى من است نه برازنده کمال تو،شأن و اندازه من چقدر مى‏تواند بالا رود تا ظرف تقدیس تو قرار گیرم؟از بزرگ‏ترین نعمتها بر ما جارى شدن ذکر تو بر زبان ماست،و اجازه‏ات به ماست که تو را بخوانیم و تنزیه و تسبیح گوییم، خدایا پس ذکرت را به ما الهام کن در نهان و آشکار و شب و روز،و پیدا و پنهان،و در خوشى و ناخوشى و ما را به ذکر پنهان مأنوس فرما و به عمل پاکیزه و کوشش پسندیده بکار گیر،و به میزان کامل پاداشمان ده،خدایا دلهاى عاشق شیفته تواند،و خردهاى جداى از هم بر معرفتت‏ گرد آمده‏اند،
فَلا تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ إِلا بِذِکْرَاکَ وَ لا تَسْکُنُ النُّفُوسُ إِلا عِنْدَ رُؤْیَاکَ أَنْتَ الْمُسَبَّحُ فِی کُلِّ مَکَانٍ وَ الْمَعْبُودُ فِی کُلِّ زَمَانٍ وَ الْمَوْجُودُ فِی کُلِّ أَوَانٍ وَ الْمَدْعُوُّ بِکُلِّ لِسَانٍ وَ الْمُعَظَّمُ فِی کُلِّ جَنَانٍ وَ أَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ لَذَّهٍ بِغَیْرِ ذِکْرِکَ وَ مِنْ کُلِّ رَاحَهٍ بِغَیْرِ أُنْسِکَ وَ مِنْ کُلِّ سُرُورٍ بِغَیْرِ قُرْبِکَ وَ مِنْ کُلِّ شُغْلٍ بِغَیْرِ طَاعَتِکَ إِلَهِی أَنْتَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرا کَثِیرا وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَهً وَ أَصِیلا وَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ فَأَمَرْتَنَا بِذِکْرِکَ وَ وَعَدْتَنَا عَلَیْهِ أَنْ تَذْکُرَنَا تَشْرِیفا لَنَا وَ تَفْخِیما وَ إِعْظَاما وَ هَا نَحْنُ ذَاکِرُوکَ کَمَا أَمَرْتَنَا فَأَنْجِزْ لَنَا مَا وَعَدْتَنَا یَا ذَاکِرَ الذَّاکِرِینَ وَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
بدین خاطر دلها آرام نگیرند جز به یاد تو،و جانها جز به هنگام مشاهده‏ات راحتى نیابند، تو تنزیه‏شده‏اى،در هرجا،و پرستیده گشته‏اى در هرگاه و در همواره روزگار بوده‏اى،و به هر زبان‏ خوانده شده‏اى،و در هر دلى بزرگداشت شده‏اى از هر لذّتى به جز ذکر تو،و از هر آسایشى‏ جز همدمى با تو،و از هر شادمانى به غیر قرب تو،و از هر شغلى جز طاعت تو پوزش مى‏جویم،تو گفتى‏ و گفتارت حق است که:اى کسانى که ایمان آورده‏اید خدا را بسیار یاد کنید و در بامداد و شامگاه او را تسبیح گویید و تو گفتى و گفتارت حق است:«مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم«ما را به یاد کردنت فرمان دادى،و وعده فرمودى که تو نیز از روى شرافت و عزّت و کرامت بخشیدن به ما،ما را یاد کنى،اکنون برابر با فرمانت تو را یاد مى‏کنیم،پس تو نیز به وعده‏ات وفا کن، اى یادآور یادکنندگان،و اى مهربان‏ترین مهربانان.

 

 

اردیبهشت
7
1392

گنج هستی

ای لطیفه با لطافت این دلم تنگ شماست
عاشقی هستم که هرجا دل به آهنگ شماست
زندگی کردن به یادت لطف پر رنگ شماست
تا قیامت از تو گویم، تاری از زلف شماست
گنج هستی بر زبانم، دوریت رنج شماست
نغمه‌های دلنوازت هدیه‌ ای قلب شماست
من که بی تو بت‌پرستم، مذهبم چشم شماست
کیمیایم، کی بیایم این دلم مست شماست

اردیبهشت
7
1392

حکمت و فلسفه نماز

 

چون به جای نماز آمد، بار دیگر اقامه را می‌خواند و تفکر در جلال الهی زیاده می‌کند و عظمت شأن عبادت را به دیده روشن‌تر می‌بیند. چون در وقت اذان غفلت عظیم پرده‌دار دیده او گردیده بود. چون نماز معراج مؤمن است و در شب معراج حضرت رسول(ص) به هر آسمانی که داخل می‌شد، یک بار الله اکبر می‌گفت در نماز نیز هفت الله اکبر در افتتاح آن مقرر فرمود؛ که به هر تکبیری بر آسمانی از آسمان‌های قرب و معرفت درآید و قابل عرش حضور گردد.

در این مقام هنوز در ساحت‌ها و کریاس‌های عظمت و جلال است و در مقام غیبت می‌باشد و به مقام حضور نرسیده است؛ لهذا هنوز حرف زدن و با غیر او سخن گفتن است. چون تکبیر آخر را گفت بلاتشبیه داخل مجلس قرب ملک الملوک گردیده و با غیر سخن گفتن و رو از جانب پادشاه پادشاهان گردانیدن، بر آن حرام شده این است که در دعای توجه در این مقام می‌خواند:« روی دل و جمیع اعضا و مشاعر خود را به جانب خداوندی گردانیدم که خالق آسمان‌ها و زمین‌هاست؛ موافق ملت ابراهیمم که یگانه‌پرستی است و دین محمد(ص) و طریقه امیرالمؤمنین(ع) که جمیع شرایط و آداب بندگی از ایشان مانده. عبادت و دین خود را برای خدا خالص گردانیدم. و منقاد او شدم و شرک جلی و خفی و ریاهای شیطانی را از خود دور گردانیدم. نماز و عبادت‌های من و زندگانی من و مردن من همه خالص برای خداوندی است که پروردگار عالمیان است و او را شریک نیست. و چنین از جانب او مأمور گردیده‌ام که وی را عبادت کنم، و من از جمله مسلمانان و منقادان اویم.»

چون در این بارگاه چنین دعوی بزرگی کرده و شیطان دشمن این راه و راهزن این درگاه است پس باید به خداوندی که شیطان سگِ درگاه اوست پناه برد تا دفع او بنماید. لهذا در این مقام خطیر پناه به خداوند کبیر خود می‌برد، از شر او می‌گوید:«أعوذُ بِالله السَّمیع العلیم مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم» یعنی: پناه می‌برم به خداوند شنوای دانا، که بر عجز و بیچارگی من اطلاع دارد و می‌داند که عاجز این دشمنم از شر شیطان دور از رحمت الهی و رانده شده درگاه او!

پس شروع به مکالمه می‌کند اما هنوز خود را قابل مخاطبه نمی‌داند؛ غایبانه سخن می‌گوید. چون اعلای درجات کمال، مرتبه فنا و نیستی است؛ یعنی خود را عاجز و ناچیز دانستن و در همه باب، به ناتوانی خود اقرار نمودن و در جمیع امور،به خداوند خود توسل جستن.

لهذا در جمیع کارها سنت است بسم‌الله گفتن. چون امر نماز از جمیع امور اعظم است. می‌گوید: شروع در قرائت و عبادت و بندگی می‌نمایم، به استعانت خداوندی که جامع جمیع کمالات می‌باشد و رحمان است به نعمت‌های عامه بر مؤمن و کافر و رحیم است بر رحمت‌های خاصه بر مؤمنان.

چون آداب مجلس عظمی این است که پیش از ذکر مطلوب ستایشی مناسب آن بزرگ به جا آورند، لهذا حق تعالی شأنه تعلیم بندگان نموده که:« چنین مرا ستایش نمایید و نعمت‌های عامه و خاصه مرا یاد آورید و مکرر مرا به رحمت بستایید تا بر شما رحمت کنم. و بدانید که من خداوند روز جزایم به حشر و قیامت اقرار کنید.»

چون عارف تفکر در این اوصاف و کمال نمود، به درجه شهود و حضور اعلای درجات معرفت است، و از مقام غیبت به خطاب می‌آید و او را به مجلس مخاطبه و انس راه می‌دهند. پس می‌گوید:«إیاکَ نَعبُد» یعنی: تو را عبادت می‌نماییم. پس در این آیه کریمه حق تعالی اشاره به این معنا فرموده که چون به مقام عبادت رسیدی چنان عبادت کنی که گویا مرا می‌بینی و با من خطاب می‌نمایی،و فرمود:«إیاک نَستَعین» یعنی: در جمیع امور از تو استعانت می‌جوییم. و بس. همچنین در آداب، چون بر عبادت خود اعتماد نداشته و به عجز خود اعتراف دارد، عبادت خود را میان عبادت دوستان خدا می‌آورد و می‌گوید از زبان همه که ما همه بندگان تو را عبادت می‌کنیم تا شاید عبادت او به برکت عبادت آنها مقبول گردد، زیرا از لطف کریم دور است که چند چیز به درگاه او ببرند، بعضی را قبول فرماید و بعضی را رد کند، و یک حکمت از حکمت‌های نماز جماعت این است.

باید دانست اسرار عبادات مخصوصا نماز را در این نوشته‌های مختصر احصا نمی توان نمود.

 

برگرفته از کتاب عین الحیات مجلسی

اردیبهشت
7
1392

مناجات خمس عشره: راز و نیاز عارفان

 

المناجاه الثانیه عشره:مناجاه العارفین

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى‏اش همیشگى است


إِلَهِی قَصُرَتِ الْأَلْسُنُ عَنْ بُلُوغِ ثَنَائِکَ کَمَا یَلِیقُ بِجَلالِکَ وَ عَجَزَتِ الْعُقُولُ عَنْ إِدْرَاکِ کُنْهِ جَمَالِکَ وَ انْحَسَرَتِ الْأَبْصَارُ دُونَ النَّظَرِ إِلَى سُبُحَاتِ وَجْهِکَ وَ لَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَرِیقا إِلَى مَعْرِفَتِکَ إِلا بِالْعَجْزِ عَنْ مَعْرِفَتِکَ إِلَهِی فَاجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ تَرَسَّخَتْ [تَوَشَّجَتْ‏] أَشْجَارُ الشَّوْقِ إِلَیْکَ فِی حَدَائِقِ صُدُورِهِمْ وَ أَخَذَتْ لَوْعَهُ مَحَبَّتِکَ بِمَجَامِعِ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ إِلَى أَوْکَارِ الْأَفْکَارِ یَأْوُونَ وَ فِی رِیَاضِ الْقُرْبِ وَ الْمُکَاشَفَهِ یَرْتَعُونَ وَ مِنْ حِیَاضِ الْمَحَبَّهِ بِکَأْسِ الْمُلاطَفَهِ یَکْرَعُونَ،
خداى زبانها از اداى ثنایت آنچنان‏که شایسته عظمت توست کوتاه است،و خردها از درک ژرفاى جمالت‏ ناتوان است،و دیده‏ها از تماشاى بزرگیهاى ذاتت درمانده است،براى خلق راهى‏ به سوى شناسایى‏ات جز ناتوانى از شناخت قرار ندادى،خدایا ما را از کسانى قرار ده که شاخسارهاى‏ اشتیاق به سویت در بوستانهاى سینه‏هایشان استوار و پابرجا شده است و سوز عشقت در کانون دلهایشان‏ برافروخته،از این روى به آشیانه اندیشه‏هاى ولا جاى گیرند،و در گلستان قرب و مکاشفه‏ات مى‏گردند،و از حوضهاى محبّتت با جام ملاطفت مى‏نوشند


وَ شَرَائِعَ الْمُصَافَاهِ یَرِدُونَ قَدْ کُشِفَ الْغِطَاءُ عَنْ أَبْصَارِهِمْ وَ انْجَلَتْ ظُلْمَهُ الرَّیْبِ عَنْ عَقَائِدِهِمْ وَ ضَمَائِرِهِمْ وَ انْتَفَتْ مُخَالَجَهُ الشَّکِّ عَنْ قُلُوبِهِمْ وَ سَرَائِرِهِمْ وَ انْشَرَحَتْ بِتَحْقِیقِ الْمَعْرِفَهِ صُدُورُهُمْ وَ عَلَتْ لِسَبْقِ السَّعَادَهِ فِی الزَّهَادَهِ هِمَمُهُمْ وَ عَذُبَ فِی مَعِینِ الْمُعَامَلَهِ شِرْبُهُمْ وَ طَابَ فِی مَجْلِسِ الْأُنْسِ سِرُّهُمْ وَ أَمِنَ فِی مَوْطِنِ الْمَخَافَهِ سِرْبُهُمْ وَ اطْمَأَنَّتْ بِالرُّجُوعِ إِلَى رَبِّ الْأَرْبَابِ أَنْفُسُهُمْ ،
و در کنار نهرهاى صفا وارد مى‏شوند،درحالى‏که پرده از دیدگانشان برداشته شده،و تاریکى دودلى از باورها و ضمایرشان زدوده گشته،و خلجان شک از دلها و باطنشان بیرون رفته،و سینه‏هایشان با تحقّق معرفت گشوده شده،و همّتشان براى پیشى گرفتن در میدان خوشبختى بر اثر زهد بلندى گرفته،و نوشیدنشان در چشمه زلال کردار گوارا شده،و باطنشان در مجلس انس پاکیزه گشته،و راهشان در جاى ترسناک ایمنى یافته،و جانشان با رجوع به رب‏ الارباب اطمینان یافته،


وَ تَیَقَّنَتْ بِالْفَوْزِ وَ الْفَلاحِ أَرْوَاحُهُمْ وَ قَرَّتْ بِالنَّظَرِ إِلَى مَحْبُوبِهِمْ أَعْیُنُهُمْ وَ اسْتَقَرَّ بِإِدْرَاکِ السُّؤْلِ وَ نَیْلِ الْمَأْمُولِ قَرَارُهُمْ وَ رَبِحَتْ فِی بَیْعِ الدُّنْیَا بِالْآخِرَهِ تِجَارَتُهُمْ إِلَهِی مَا أَلَذَّ خَوَاطِرَ الْإِلْهَامِ بِذِکْرِکَ عَلَى الْقُلُوبِ وَ مَا أَحْلَى الْمَسِیرَ إِلَیْکَ بِالْأَوْهَامِ فِی مَسَالِکِ الْغُیُوبِ وَ مَا أَطْیَبَ طَعْمَ حُبِّکَ وَ مَا أَعْذَبَ شِرْبَ قُرْبِکَ فَأَعِذْنَا مِنْ طَرْدِکَ وَ إِبْعَادِکَ وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَخَصِّ عَارِفِیکَ وَ أَصْلَحِ عِبَادِکَ وَ أَصْدَقِ طَائِعِیکَ وَ أَخْلَصِ عُبَّادِکَ یَا عَظِیمُ یَا جَلِیلُ یَا کَرِیمُ یَا مُنِیلُ بِرَحْمَتِکَ وَ مَنِّکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
و ارواحشان به نیکبختى و رستگارى یقین یافته،و دردگانشان با نظر به محبوبشان روشنى‏ گرفته،و آرامششان با دریافت خواهش و رسیدن به آرزو استقرار یافته،و تجارتشان در فروش دنیا به آخرت‏ سودبخش بوده،خدایا چه لذّت‏بخش است در دلها خاطرات الهام گرفته از یادت،و چقدر شیرین است‏ پویش به سوى تو با مرکب اندیشه‏ها در راهههاى غیب،و طعم عشقت چه خوش،و شربت مقام قربت چقدر گوارا است،پس ما را از راندن و دور کردنت پناه ده،و از خاص‏ترین عارفانت و شایسته‏ترین بندگانت‏ و راستگوترین فرمانبرانت و خالص‏ترین پرستندگانت قرار داده،اى بزرگ،اى باشکوه،اى گرامى،اى بخشنده،به مهربانى‏ات‏ اى مهربان‏ترین مهربانان.

اردیبهشت
7
1392

نمازهای ایّام هفته

نماز شب یکشنبه

جهت دیدن جای خود در بهشت

رسول اکرم صلی الله علیه وآله  فرمود: هرکس شب یکشنبه شش رکعت نماز کند در هر رکعت بعد از حمد هفت بار توحید بخواند خدای تعالی به او مزد شاکرین، صابرین،و اعمال متقین بخشد و برایش عبادت چهل سال بنویسد واز جایش برنخیزد مگر آمرزیده  و از دنیا برون نشود تا جایش را در بهشت ببیند و مرا هم در خوابش ببیند وهر کس مرا در خوابش دید بهشت برایش واجب شود.
(جمال الاسبوع)

 

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۳۹۲
ش ی د س چ پ ج
« فروردین   خرداد »
 123456
78910111213
14151617181920
21222324252627
28293031