اردیبهشت
17
1392

کلامی در زیارت زنها و مذمت مزاحمت ایشان با نامحرمان

مؤلّف گوید:از این کلمات،کثرت قبح و زشتى آنچه فعلا معمول شده،که زنان به اسم تشرّف به زیارت خود را آرایش کرده،با لباسهاى نفیس از خانه‏ها بیرون مى‏آیند،و در حرمهاى مطهر با نامحرمان برخورد مى‏کنند،و به بدنهاى‏ ایشان فشار مى‏آورند،یا خود را متّصل به ضرایح مطهر کرده،یا روبروى مردان نشسته مشغول به زیارت خواندن شده‏ و حواس مردم را پریشان کرده،عبادت‏کنندگان از زائران و نمازگزاران و متضرّعان،و گریه‏کنندگان را از کار خود بازداشته،و داخل در زمره صادّین عن سبیل اللّه[آنان‏که راه خدا را به سوى بندگان خدا مى‏بندند]مى‏شوند،و غیر اینها،در حقیقت،زیارت اینگونه زنان را باید از منکرات شرع شمرد،نه از عبادات،و داخل در محرمات دانست‏ نه قربات

 از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده:که امیر المؤمنین علیه السّلام به اهل عراق فرمود:

یا أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَکُمْ یُوَافِینَ الرِّجَالَ فِی الطَّرِیقِ أَ مَا تَسْتَحْیُونَ و قال لَعَنَ اللَّهُ مَنْ لا یَغَارُ.و فی الفقیه روى الأصبغ بن نباته عن أمیر المؤمنین علیه السلام قال سمعته یقول: یَظْهَرُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ وَ اقْتِرَابِ السَّاعَهِ وَ هُوَ شَرُّ الْأَزْمِنَهِ نِسْوَهٌ کَاشِفَاتٌ عَارِیَاتٌ مُتَبَرِّجَاتٌ مِنَ الدِّینِ دَاخِلاتٌ فِی الْفِتَنِ مَائِلاتٌ إِلَى الشَّهَوَاتِ مُسْرِعَاتٌ إِلَى اللَّذَّاتِ مُسْتَحِلاتُ الْمُحَرَّمَاتِ فِی جَهَنَّمَ خَالِدَاتٌ.
به من خبر رسیده که زنان شما در کوچه و بازار،به نامحرمان برمى‏خورند،آیا حیا نمى‏کنید.سپس فرمود: خدا لعنت کند کسى را که غیرت ندارد.و در کتاب«من لا یحضره الفقیه»أصبغ بن نباته از امیر المؤمنین روایت کرده است که گوید: از آن حضرت شنیدم مى‏فرمود:در آخر الزمان،و نزدیکى قیامت،که بدترین زمانهاست نمایان شوند زنانى که برهنه و عریان‏اند،و خود را براى مردان بیگانه آرایش مى‏کنند،اینها از دین خارجند و در فتنه‏ها داخلند،به شهوات مایلند،و به سوى لذّتها شتابانند،و حلال شمارندگان محرّماتند،جاودانه در دوزخ‏اند!!

بیست‏وهشتم:شایسته است،مواقعى که زائر زیاد است،کسانى که نزدیکتر به ضریح هستند،زیارت خود را خلاصه‏تر نموده،و از ضریح دور شوند،تا دیگران هم مانند آنان به نزدیکى ضریح دست یابند.مؤلّف گوید:ما در مقام زیارات حضرت سیّد الشهداء علیه السّلام‏ آدابى را که باید زائران آن جناب رعایت کنند،نقل خواهیم کرد.

اردیبهشت
17
1392

دستگیره ‌های ایمان

رسول اکرم صل الله علیه و آله از اصحاب خود پرسیدند:«در میان دستگیره‌های ایمان کدام ‌یک از همه محکمتر است؟

یکی از اصحاب: نماز

رسول اکرم صل الله علیه و آله: نه

دیگری: زکات

رسول اکرم صل الله علیه و آله: نه

سومی: روزه

رسول اکرم صل الله علیه و آله: نه

چهارمی: حج و عمره

رسول اکرم صل الله علیه و آله: نه

پنجمی: جهاد

رسول اکرم صل الله علیه و آله: نه

عاقبت جوانی که مورد قبول واقع شود از میان حمع حاضر داده نشد، خود حضرت فرمود: تمام اینهایی که نام بردید کارهای بزرگ و بافضیلتی است ولی هیچ کدام از اینها آن که من پرسیدم نیست. محکم‌ترین دستگیره‌های ایمان دوست داشتن به خاطر خدا و دشمن داشتن به خاطر خداست.»

منبع: کافی جلد ۲ ص ۲۵، وسائل جلد۲ ص ۴۹۷

اردیبهشت
17
1392

آداب زیارت

آداب زیارت بسیار است،در این فصل به بیان چند مورد اکتفا مى‏شود:

اوّل:انجام غسل،پیش از بیرون رفتن‏ براى سفر زیارت.

دوم:ترک کلام بیهوده و لغو و مخاصمه و مجادله در راه.

سوم:غسل کردن براى زیارت هر یک از امامان،و نیز اینکه بخواند دعاى وارد،درباره آن را و آن دعا در اول زیارت وارث بیاید.

چهارم:طهارت از حدث‏ کبرى و صغرى.

پنجم:پوشیدن جامه‏ هاى پاک و پاکیزه و نو،و سفید بودن رنگ آن نیکوست.

ششم:گامها را به دقت‏ رفتن به روضه مقدّسه کوتا برداشتن و به آرامى و وقار حرکت کردن،و خاضع و خاشع بودن،و سر به زیر انداختن،و به بالا و اطراف خود التفات نکردن.

هفتم:خوشبو نمودن خود،در غیر زیارت امام حسین علیه السّلام.

هشتم:زبان را به دقت رفتن به حرم مطّهر به ذکر و تکبیر و تحمید و تسبیح و تهلیل مشغول ساختن،و به صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمّد علیهم السّلام دهان را معطّر کردن.

نهم:ایستادن بر در حرم شریف و درخواست اذن دخول و سعى در تحصیل رقّت قلب و خضوع و شکستگى خاطر با کمک تصوّر و فکر در عظمت و جلالت قدر صاحب آن مرقد منوّر،با توجه به این نکته که صاحب قبر ایستادن او را مى‏بیند،و کلام او را، مى‏شنود و سلام او را جواب مى‏دهد،چنان‏که در وقت خواندن اذن دخول به همه این واقعیات گواهى مى‏دهد،و تدبّر نماید در محبّت و لطفى که ایشان به شیعیان و زائران خود دارند و تأمّل کند در خرابیهاى حال خود و مخالفتهایى که با آن بزرگواران کرده، و دستورهاى زیادى که از ایشان عمل نکرده و آزارها و اذیتهایى که از او به ایشان یا خاصان و دوستان آن بزرگواران رسیده‏ که بازگشت نتیجه همه این اعمال،آزردن ایشان است،و اگر به حقیقت و راستى،در وضع خود بنگرد،قدمهایش از رفتن‏ باز بایستد،و قلبش هراسان،و چشمش گریان شود،و این روح تمام آداب است. در اینجا مناسب است اشعار سخاوى و روایت را که علاّمه مجلسى در کتاب بحار الانوار از عیون المعجزات نقل کرده ذکر کنیم،اما اشعار سخاوى که در حال زیارت تمثّل به آنها شایسته است این است: (بیشتر…)

اردیبهشت
17
1392

در حادثه صفین و نهراوان

دلباختگی حجر نسبت به مولایش علی علیه السلام بسیار شدید بود. شیفتگی در حد عشق و اطاعت و فرمانبرداری در حد اعلا را به هم آمیخته بود.  وقتی نبرد صفین و رویارویی امیرمؤمنان با سپاه معاویه پیش آمد، حجر در طلیعه یاران امام و از کوشاترین اصحاب، چه در حضور در صحنه و چه در حمایت از امام، چه بسیج نیرو برای نبرد و چه در میدان نبرد بود. در ماه ذیحجه که مصادف با ایام کارزار بود ، علی علیه السلام یکایک چهره های بارز و با نفوذ یاران را به همراه عده ای از رزم آوران به مصاف دشمن می فرستاد، یک بار مالک اشتر را و بار دیگر حجربن عدی را. در عین حال ، مراقب بود که فرماندهان و سربازانش از مرز ادب فراترنروند. در همین نبرد ، حجربن عدی و عمروبن حمق ، از شامیان اظهار برائت کرده و لعنتشان می کرند. امام پیغام داد که دست ازاین کار بردارند. خدمت امام آمدند و گفتند:  مگر این که ما بر حقیم و آنان باطلند؟ فرمود:  چرا،  ولی دوست ندارم که شما ناسزاگو و فحاش باشید،  بهتر است که زشت کاری های آنان را بازگو کنید و بهتر آن که خواستار هدایتشان و صلح و آشتی میان مسلمانان باشید.  آن دو گفتند:  ای امیرمؤمنان ! پندت را می پذیریم و به تربیت تو ادب می شویم ! سپس حجر به امام علی علیه السلام گفت:  ما مرد جنگ و پرورده میدان رزمیم،  قبیله ما نیز هم بسیارند و هم شایسته و جنگ آزموده ، همه ما نیز گوش به فرمانیم . اگر بدرخشی می درخشیم . اگر غروب کنی غروب می کنیم و هر چه فرمان دهی همان کنیم . حضرت فرمود : آیا همه قبیله تو با تو هم عقیده اند؟

گفت: از آنان جز نیکی ندیده ام . همه مطیع فرمانیم.  امام آنان را ستود،  سپس پرچم نبرد قبایل مختلف را بست و حجربن عدی را فرمانده قبیله اش کنده قرار داد. در هنگامه نبرد، حجربن عدی ولای خود به امام علیه السلام را نشان داد. پیوسته بر دشمن می تاخت و هنگام حمله ، چنین رجز می خواند: پروردگارا ! علی را،  این انسان پاک وپرهیزکار را،  این مؤمن هدایت یافته و پسندیده را بر ایمان نگه دار . او را هادی این امت قرار بده و آن گونه که پیامبرت را حفظ کردی،  او را هم نگهبان باش ، که پیامبر سرپرست ما بود و او را به جانشینی خود پسندید. در یکی از صحنه های نخست درگیری در جنگ صفین حجر در لشکر علی علیه السلام بود و پسر عمویش که نام او حجر بود در سپاه معاویه . حجر بن عدی به حجر خیر معروف بود و پسر عمویش به حجر شر. آن دو با هم به نبرد برخاستند و کسانی از دو سوی جبهه به کمک این دوهماورد آمدند و در این میان، حجر طرفدار معاویه کشته شد و علی علیه السلام بر هلاکت او خدا را شکر کرد. حماسه های حجردر نبرد صفین،  از او چهره ای شاخص و دوست داشتنی و دلاور ترسیم کرد.  جنگ صفین با حکمیت شوم پایان یافت . نتیجه حکمیتی که آمیخته به نیرنگ و فریب ، وضع جامعه را همچنان ملتهب نگاه داشت.  فتنه انگیزی های معاویه در قلمرو حکومت امام علی علیه السلام اوضاع را متشنج ساخته بود . امام ، ناچار برای فرونشاندن در اندیشه بسیج نیرو و سازماندهی دوباره یاران رزمنده بود.  مردم کوفه را دوباره به جنگ با شامیان فرا خواند و از بزرگان قبایل خواست که تعداد نیروهای رزمی قبیله خود را به آن حضرت گزارش دهند . حجربن عدی از جمله کسانی بود که در پاسخ به در خواست امام ، پاسخ مساعد داد و خواسته امام را به صورت مکتوب برای حضرتش نگاشت .در آن میان ، فتنه دیگری سر برآورد و آن طغیان و شورش گروهی از سربازان ساده لوح و نابخرد امام بود که با عنوان خوارج نهروان شناخته می شوند. در جنگ نهروان ، امام علی علیه السلام با یاغیان فریب خورده و فتنه جو جنگید و آنان را از میان برد . در نبرد نهروان ، حضرت علی علیه السلام به سبب رشادت و اخلاص و کاردانی حجر بن عدی ، او را به فرماندهی جناح راست خویش گماشت .  هیچ صحنه ای از رویارویی حق و باطل نبود ، که حجربن عدی درآن حضوری فعال و نقش آفرین در حمایت از جبهه امیرالمؤمنین نداشته باشد و مگر از یک مسلمان با ایمان و مخلص ، به ویژه آن که دم مسیحایی پیامبر و نگاه پر جذبه علی علیه السلام به او خورده باشد ، انتظاری جز این است ؟

اردیبهشت
17
1392

غلام تیزهوش

یکى از غلامان امام حسن علیه السلام خلافى را مرتکب شد. حضرت قصد داشت او را مجازات کند. غلام براى خلاصى از تنبیه، این آیه را خواند و گفت :
سرورم! «الکاظمین الغیظ»
حضرت فرمود:
– خشم خودم را فرو خوردم.
غلام گفت :
مولایم! «والعافین عن الناس».
حضرت فرمود:
– از گناه تو در گذشتم.
غلام در آخر گفت :
«والله یحب المحسنین». [۱]
حضرت فرمود: تو را آزاد کردم و دو برابر آنچه پیشتر از من مى گرفتى براى تو مقرر مى سازم



[۱] سوره آل‌عمران آیه ۱۳۴

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۳۹۲
ش ی د س چ پ ج
« فروردین   خرداد »
 123456
78910111213
14151617181920
21222324252627
28293031